سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنگامی که هارون، آن عنصر تجاوزکار، مرد و پسرش مأمون بجای او قدرت را بدست گرفت، به ظاهر، سیاست محبت و دوستی با علویها و در صدر آنان حضرت رضا علیه‏السلام را در پیش گرفت و شرایط سیاسی او را ناگزیر ساخت که امام رضا علیه ‏السلام را به ولایت عهدی خویش برگزیند و در کشور پهناور اسلامی بنام آن حضرت سکه بزند و به سخنوران و شاعرانی که او را می‏ستودند، بذل و بخشش نماید.
و این فرصت گرانبهایی بود که حضرت رضا علیه ‏السلام از آن به منظور سخن گفتن از امام مهدی علیه‏ السلام و نوید دادن به آن وجود گرانمایه و ظهورش، به شایستگی بهره گرفت. برای نمونه:
1- هنگامی که «دعبل خزاعی» آن شاعر اندیشمند اهل بیت علیه‏السلام بر حضرت رضا علیه‏ السلام وارد و قصیده معروف خویش را بر او خواند و به این شعر رسید که:

خروج امام لا محالة خارج

یقوم علی اسم الله و البرکات‏

یمیز فینا کل حق و باطل

و یجزی علی النعماء و النقمات‏

یعنی: قیام شکوهمند امام راستین از خاندان رسالت که بی‏ تردید ظهور خواهد نمود و براساس نویدهایی که داده شده است، در پرتو نام بلند خدا و برکات او برای اصلاح زمین و زمان بپا خواهد خاست.

او در میان جامعه، هر حق و باطل و داد و بیدادی را از هم جدا می‏سازد و بر نعمت‏ها و شایسته‏ کرداریها و سپاس گزاریها و نیز بیدادها و ناهنجاریها پاداش وکیفر درخور، خواهد داد.
آری! هنگامی که شاعر این شعر را خواند حضرت رضا علیه‏ السلام بشدت گریست و فرمود:
«یا خزاعی!... نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین... فهل تدری من هذا الامام؟ و متی یقوم؟»
فقال: «لا یا مولای!... الا أنی سمعت بخروج امام منکم یطهر الأرض من الفساد و یملأها عدلا کما ملئت جورا.»
فقال الامام علیه‏السلام «یا دعبل!... الامام بعدی: محمد ابنی و بعد محمد ابنه علی و بعد علی ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره لو لم یبق الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیملا الأرض عدلا کما ملئت جورا.»
آنگاه حضرت افزودند:
«و أما متی... فاخبار عن الوقت و لقد حدثنی أبی عن أبیه عن آبائه عن علی علیه‏السلام: أن النبی صلی الله علیه و اله و سلم قیل له: یا رسول الله! متی یخرج القائم من ذریتک؟
فقال صلی الله علیه و اله و سلم: مثله مثل الساعة (القیامة) لا یجلیها لوقتها لا هو، ثقلت فی السماوات و الأرض، لا یأتیکم الا بغتة.» **زیرنویس=اکمال‏الدین، ج 2، ص 372 و فرائد السمطین، ج 3، ص 337.@.
یعنی: «دعبل» در این دو بیت، روح ‏القدس بر زبانت سخن نهاده است. آیا می‏دانی این امام کیست؟ و چه زمانی ظهور خواهد کرد؟

«دعبل» گفت: «نه سرورم! جز اینکه از اهل آن شنیده ‏ام که امامی از شما خاندان وحی و رسالت قیام خواهد کرد و زمین و زمان را از تباهی وفساد پاک کرده و از عدل و داد لبریز خواهد ساخت.»
امام علیه‏ السلام فرمود: «دعبل! امام پس از من پسرم «محمد» است و پس از او پسرش «علی» و پس از او پسرش «حسن» و پس از او پسرش «قائم» همو که در غیبتش دیدگان در انتظارند و پس از ظهور مبارکش فرمانش را به جان می‏خرند.
دعبل! اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی خواهد ساخت که او ظهور کند و زمین را از عدل و داد پر کند همانگونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.

آنگاه فرمود:
«اما از هنگامه قیام و ظهور مهدی علیه ‏السلام پرسیدی... پدران گرانقدرم آورده‏ اند که از پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم از هنگامه قیام فرزندش سؤال شد که فرمود:
داستان قیام و ظهور مهدی علیه‏ السلام مانند داستان برپایی قیامت است که جز خدا هیچ کس از هنگامه آن آگاه نیست.
این واقعیت بر آسمانها و زمین گران است و هنگامه ظهور آن حضرت بناگاه به شما خواهد رسید.»
2- «ابوالصلت هروی» آورده است که به حضرت رضا علیه‏ السلام گفتم:
«سرورم! نشانه «قائم» شما به هنگامه ظهور چیست؟»
حضرت فرمود:
«علامة أن یکون شیخ السن، شاب المنظر، حتی أن الناظر الیه لیحسبه ابن‏أربعین سنة أو دونها و ان من علاماته أن لایهرم بمرور الأیام و اللیالی حتی یأتیه أجله.» **زیرنویس=اکمال‏الدین، ج 2، ص 256 و بحارالانوار، ج 52، ص 258.@.
یعنی: از نشانه‏ هایش این است که با وجود عمر طولانی بصورت جوانی شاداب و پرشکوه ظاهر می‏گردد به گونه ‏ای که هر کس بر او نظاره کند او را کمتر از چهل سال می‏نگرد و از دیگر نشانه‏ هایش این است که گذشت روزگار تا آخرین لحظات زندگی او را پیر نمی‏ سازد.





تاریخ : چهارشنبه 91/4/14 | 8:17 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

 

یکی از اعتقادات ویژه‌ای که شیعه دوازده امامی آن را باور دارد، عقیده به رجعت است. رجعت در لغت به معنای بازگشت است. معنی اصطلاحی رجعت از دیدگاه شیعه این است که خداوند هم زمان با ظهور حضرت مهدی(عج) شماری از امت محمد(ص) را پس از مرگشان و پیش از قیامت بر می انگیزاند واین باور از ویژگیهای مذهب آل محمد(ص) می باشد که قرآن نیز بر درستی آن گواهی می دهد.

دانشمند بزرگ شیعه، مرحوم سید مرتضی علم الهدی عقیده بر رجعت از دیدگاه امامیه را چنین توضیح می دهد: باور شیعه امامیه این است که خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان (عج) گروهی از شیعیان راکه پیش از ظهور آن حضرت از دنیا رفته اندبه این جهان باز می گرداند تا آنان به پاداش یاوری و همراهی و درک حکومت آن وجود مقدس نایل گردند. همچنین خداوند برخی از دشمنان آن حضرت را زنده می کند تا از آنان انتقام گیرد، بدین صورت که آشکار شدن حق و بلندی مرتبت پیروان حق را بنگرند و اندوهگین شوند.

اعتقاد به رجعت:

از دیدگاه دانشمندان شیعه، هیچ گونه تردیدی در اصل «رجعت» وجود ندارد و همه عالمان بزرگ شیعی اعتقاد به رجعت را از ویژگی های پیروان اهل بیت بر شمرده اند.

اما دلیل اصلی اثبات رجعت روایات بی شماری است که بر وقوع آن صحه می گذارد طبق گفته علامه مجلسى نزدیک به دویست روایت در این باب وجود دارد، وى بیشتر آن ها را در کتاب بحارالانوار باب رجعت گردآورده است. مرحوم علامه مجلسی نام بیش از پنجاه تن از عالمان و محدثان شیعه را ذکر می کند که روایات رجعت را در کتاب های خویش آورده اند که اسامی برخی از آنها بدین قرار است: سلیم بن قیس هلالی، حسن بن صفار، علی بن ابراهیم قمی، ثقة الاسلام کلینی، عیاشی، کشی، شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، ابوالفتح کراجکی، نجاشی، شیخ طوسی، ابن طاووس و … .

امام صادق(ع) میفرمایند:

کسی که به هفت چیز اعتقاد داشته باشد مؤمن است….یکی از آن هفت چیز رجعت است.

مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار می فرماید: عقیده به رجعت، در تمام دوران ها مورد اتفاق مذهب شیعه بوده و این سخن چندان آشکار است که کسی نمی تواند به انکار آن برخیزد.

شیخ مفید و سید مرتضی نیز اعتقاد به رجعت را نزد شیعه اجماعی شمرده‌اند.

مرحوم شیخ حر عاملی می فرماید: فراوانی شمار نویسندگانی از شیعه که روایات مربوط به رجعت را در کتاب های خویش گرد آورده اند- که تعداد آن از هفتاد کتاب بیشتر است – دلیل بر قطعی بودن اعتقاد به رجعت از دیدگاه شیعه است.

شیخ صدوق نیز اعتقاد به رجعت را از ویژگی های پیروان تشیع دانسته است.

رجعت در قرآن:

در قرآن مواردى وجود دارد که امکان رجعت را در این امت به ثبوت مى رساند. بر اساس قرآن کریم گروه هایى با افرادى پس از مرگ زنده شده و تا مدتى به حیات مجدد خود ادامه داده اند. در ادامه مقاله به این موارد اشاره خواهیم کرد. البته اغلب این شواهد صرفا امکان قضیه را مى رساند، ولى دو مورد در قرآن کریم صراحتا رجعت اشاره دارد: در سوره نمل مى خوانیم: «و یوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا». (النمل، 27: 83) روزى خواهد آمد که از هر گروهى دسته اى را برمى انگیزیم، از کسانى که آیات ما را مورد تکذیب قرار مى دهند.

این آیه صراحت دارد که دسته هایى از ستمکاران برانگیخته مى شوند، نه همه آن ها، و منظور از آن برانگیخته شدن در روز قیامت نیست، چون حشر قیامت، رستاخیزى همگانى است: (وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا (“سوره کهف” آن ها را برانگیختیم، هیچ کس را فروگذار ننمودیم. و نیز در قرآن کریم آمده است: وکل اتوه داخرین همه نزد او آیند، در حالى که خوار و زبونند. و همچنین آیه ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین دلالت بر رجعت دارد، زیرا از دو مرگ و دو زنده شدن خبر مى دهد، میراندن نخست، پس از حیات نخست، و میراندن دوم، پس از حیات در رجعت.

آرا دانشمندان شیعه درباره رجعت شیخ ابوجعفر صدوق (متوفاى 381 ه.ق) در کتاب اعتقادات مى گوید: عقیده ما درباره رجعت آن است که آن را حق مى دانیم. سپس شواهدى را بر امکان آن، از قرآن ارائه مى کند و به داستان گروهى که از دیار خود بیرون شدند تا به گمان خود، خود را از خطر مرگ (طاعون) رهایى دهند، اما فرمان مرگ آنان رسید، و سپس زنده گردیدند اشاره مى کند. (سوره بقره

و نیز به داستان مردن و زنده شدن عزیز اشارت دارد، که در آیه 259 همان سوره آمده است، و همچنین به زنده شدن قوم حضرت موسی علیه السلام پس از آن که صاعقه آنان را فراگرفت (البقره، 2: 56) و اصحاب کهف که زنده شدند و سپس به جایگاه خود بازگشتند (الکهف، 18: 18 تا 25) اشاره مى کند. پس از آن اضافه مى کند: رجعت در امم سالفه نیز واقع گردیده و در این امت نیز واقع مى گردد، چنان که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده: هر آن چه در امت هاى گذشته انجام گرفته، در این امت نیز انجام مى گیرد.

صدوق به این آیات قرآنى نیز استدلال مى کند: «و یوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا و حشرناهم فلم نغادر منهم احدا». پایه استدلال با قرآن درباره امکان و وقوع رجعت، بر همین اساس استوار است

رجعت مومنان و کفار محض:

رجعت یکى از مسائل پیچیده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف است، بر اساس این عقیده گروهى از مومنین به این جهان بازمى گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شکوفایى آن لذت ببرند، و نیز گروهى از منافقین بازگردانده مى شوند تا کیفر دنیوى اعمال ناشایست خویش را بچشند.

مشهور است که در زمان ظهور امام زمان (عج) مؤمن محض و کافر محض به دنیا بر می گردند. اولا: کافر بعد از آنکه مرد وضع آخرت را مشاهده کرده و یقین به مبدا و معاد پیدا می کند، چطور ممکن است در بازگشت به دنیا «کافر» باشد. مؤمن نیز که دوره تکلیف خود را گذرانیده چگونه مجددا مکلف خواهد شد؟

کسی که در مدت حیاتش حجت الهی بر او تمام گردیده، و آیات و بینات الهی را مشاهده نموده و ایمان نیاورد، و بیانات پیامبران در او اثری نکرد، اگر هزارانمرتبه بمیرد و زنده شود، ایمان نخواهد آورد. زیرا که اگر ایمان آوردنی بود همان مرتبه اولیه ایمان می آورد. و سرش این است که چنین شخصی حیات انسانی ندارد، و حیوانی بیش نیست. اما آنچه مورد سوال است که کافر پس از دیدن اوضاع عالم برزخ، هرگاه رجوع به دنیا کرد، مؤمن خواهد شد، خیلی اشتباه شده، و از بیانی که ذکر گردید – ان شاء الله – رفع شبه می شود.

کافر پس از رجوع به دنیا مثل حیات اولیه اش مشغول به دنیا و شهوات آن خواهد گردید، و آنچه را که مشاهده نموده از اوضاع موت و برزخ، فراموش می کند، و اگر هم متذکر شود آنان را به منزله خوابی وحشتناک برای خود قرار می دهد. و خلاصه کسی که اهل نسیان و فراموشی شد، هزار مرتبه هم که بمیرد و زنده شود همان حیوان اولی است، و کسی که اهل عناد و کفر شد در جمیع عوالم چنین خواهد بود.

اما سوال از حال مؤمن در زمان رجعت، باید گفت که در آن زمان تکلیف نیست، بلکه برای رسیدن مؤمن به بعضی از مراتب جزای ایمان و اعمال حیات اولیه خود، که عبارت از دیدن سلطنت اهل بیت علیهم السلام و به آن شاد گردیدن است می باشد. و نیز ممکن است برای بعضی از مؤمنین علاوه بر آنچه ذکر شد یک نوع تکلیفی باشد که در حیات اولیه اش به واسطه حوادث واقعه موفقیت پیدا نکرده بود، از قبیل رسیدن به درجه شهادت در رکاب امام علیه السلام، اگر مورد آرزوی او بوده، که ممکن است در زمان ظهور به دنیا برگردد، تا به این مرتبه از کمال نایل شود.

آری، بنا بر روایات شریفه، مؤمنی که قبل از اجل حتمی او کشته شده باشد، در زمان ظهور، رجعت می نماید تا بقیه عمر اولش را درک نماید و به سعادت فایز گردد. و مؤمنی که به سعادت شهادت در راه خدا نرسیده و مرده باشد، بر می گردد، تا به فیض شهادت که مورد آرزویش بوده، برسد.

رجعت و ظهور:

رجعت در دوران حکومت موعود آخرالزمان اتفاق خواهد افتاد و خداوند عده ای از مردگان را ‏با همان اندام و صورتی که بودند زنده کرده و به دنیا برمی گرداند. به گروهی از آنان عزت ‏می دهد و گروهی را ذلیل خواهد کرد و حق مظلومان را از ستم گران می گیرد. وقتی قائم ‏قیام کرد خداوند همه اذیت کنندگان به مومنین را زنده می کند تا به مجازات دنیوی برسند ‏و دادگری مومنان به ظهور می رسد.

بعد از ظهور امام زمان(عج) فوراً قیامت بر پا نمی‌شود بلکه حضرت مدتی را در روی زمین حکومت می‌کنند. البته روایات در رابطه با مدت حکومت، مختلف است از پنج سال تا 309 سال ذکر شده است. این اختلاف شاید اشاره به دورانهای مختلف حکومت آن حضرت باشد: علامه مجلسی می‌گوید: بعضی از روایات بر جمیع مدت حکومت و بعضی بر زمان استقرار دولت، دلالت دارد.

یکی از اعتقادات شیعه، مسئله رجعت است. رجعت در زمان ظهور و پس از ظهور امام زمان(عج) به وقوع می‌پیوندد. عقیده شیعه امامیه آن است که خداوند متعال در هنگام ظهور امام زمان(عج) مردمی از شیعیان آن حضرت را که قبلاً مرده بودند به دنیا برمی‌گرداند تا به ثواب یاری او و مساعدت وی و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند.

همچنین مردمی از دشمنان آن حضرت را نیز زنده می‌گرداند تا از آنها انتقام گیرد.2 بر این اساس در دعای عهد نیز می‌خوانیم: قبل از ظهور حضرت مرا از قبر بیرون آور تا در رکاب حضرت باشم. از روایات استفاده می‌شود که بعضی از امامان(علیهم‌السلام)، مانند امام حسین(علیه‌السلام) به دنیا برمی‌گردند.

پس از حکومت سیصد ساله و بیشتر مفاهیم دینى توسط معصومان، مجدداً اوضاع دگرگون شده، حکومتهاى دینى و غیر دینى رخ مى‌نمایند. جباران زمام امر را به دست مى‌گیرند، حکومتهاى دینى از بین مى‌روند و با گذشت زمان، ارزش‌هاى اخلاقى و انسانى از میان مى‌رود و فساد و بى بند و بارى سطح جهان را فرا مى‌گیرد.

یکى از اعتقادات شیعه، مسئله رجعت است. رجعت در زمان ظهور و پس از ظهور امام زمان(عج) به وقوع مى‌پیوندد. عقیده شیعه امامیه آن است که خداوند متعال در هنگام ظهور امام زمان(عج) مردمى از شیعیان آن حضرت را که قبلاً مرده بودند به دنیا برمى‌گرداند تا به ثواب یارى او و مساعدت وى و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند

روایات زیادى درباره علایم قیامت داریم که اشراط الساعه‌اش مى‌گویند و این احادیث غیر از علایم ظهور امام عصر(علیه‌السلام) است، چرا که بیشترین تأکید در علایم ظهور، بر حاکمیت ظلم و جور است ولى در علایم قیامت بر فساد و بى بند و بارى‌هاى اخلاقى و علنى شدن مسایل جنسى در برابر چشم مردم است.

در هر صورت ممکن است این وضعیت میلیونها سال طول بکشد تا قیامت بر پا گردد. عیاشى در تفسیر خود از جابر بن یزید جعفى روایت نموده که گفت شنیدم حضرت باقر(علیه‌السلام) مى‌فرمود: به خدا قسم مردى از ما اهل بیت بعد از مرگش سیصد و نه سال سلطنت مى‌کند. عرض کردم: این در چه زمانى خواهد بود؟ فرمود: بعد از مرگ قائم است. عرض کردم: حضرت قائم در عالم خود چقدر باقى مى‌ماند؟ فرمود: نوزده سال از موقع قیام تا هنگام مرگش.

عرض کردم:‌ آیا بعد از مرگ قائم هرج و مرج مى‌شود؟ فرمود: آرى پنجاه سال. آنگاه امام منتصر به دنیا باز مى‌گردد براى خونخواهى خود و یارانش. وى بى دینها را به قتل مى‌رساند و به اسارت مى‌برد. پس از ایشان امام سفاح به دنیا بر مى‌گردد پس تمام دشمنان ستمگر ما را مى‌کشد و تمام زمین را مالک مى‌شود و خداوند کار او را اصلاح مى‌گرداند و سیصد و نه سال سلطنت مى‌کند.

آنگاه امام فرمود: اى جابر مى‌دانى امام منتصر و سفاح کیست؟ منتصر حسین(علیه‌السلام) و سفاح، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است.

رجعت انسانها در دو مرحله است:

الف. هنگام ظهور: در این مرحله برخی از انسانها به دنیا باز میگردند. اینان یا از گروه مؤمنان هستند که به هنگام رجعت در زمره لشکریان امام مهدی(ع) قرار میگیرند، و یا از گروه مشرکان هستند که مجازات دنیوی را نیز میچشند. البته علت یا علل اصلی رجعت کفار چندان روشن نیست.

ب.بعد از ظهور: از برخی روایات استفاده میشود در ادامه ظهور و حکومت عدل الهی برخی افراد رجعت میکنند. مثلا در برخی روایات آمده است هنگام رحلت امام مهدی(ع) امام حسین(ع) رجعت میکند و به همراه ایشان شهدای کربلا و برخی انبیا رجعت میکنند.

دوم. در مورد رجعت ائمه و کیفیت آن، اطلاع دقیق و شفافی نداریم. البته در صورت رجعت، از روایات حضور آنان در جنگ و حکومت امام مهدی(ع) استفاده نمیشود. از برخی روایات میتوان استفاده کرد که حکومت عدل الهی با رحلت امام مهدی(ع) پایان نمییابد. بر این فرض، تا زمانی که اراده خداوند بر وجود و بقای جهان و جامعه انسانی تعلق گرفته باشد یکی از ائمه رجعت کرده و امامت و سرپرستی مردم را عهده دار خواهد بود.

رجعت کنندگان:

برای بررسی اینکه چه کسانی رجعت خواهند کرد، به دو دسته روایت برخورد می کنیم :

دسته ای از روایات به طور کلّی دلالت بر بازگشت مؤمن خالص و کافر و مشرک خالص دارند و دسته ی دیگر از روایات اشخاص را به طور خاص و جداگانه ذکر نموده اند. پیرامون دسته ی اول امام صادق علیه السلام چنین می فرماید: رجعت همگانی نیست ، بلکه خصوصی است، تنها کسانی رجعت می کنند که مؤمن خالص باشند یا مشرک خالص.

پیرامون دسته ی دوم باید گفت که طبق روایات پیامبران ، حضرت اسماعیل صادق الوعد علیه السلام ، حضرت عیسی علیه السلام ؛ حضرت خضر علیه السلام ، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، امیرالمومنین علیه السلام ، امام حسین علیه السلام ، سایر امامان معصوم علیهم السلام و جمعی از اصحاب با وفای پیامبر اسلام و اصحابی چون: سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصاری، مالک اشتر، مفضل بن عمر، و نیز اصحاب کهف و برخی دیگر رجعت خواهند کرد.

اولین رجعت کننده:

با بررسی روایت رجعت استفاده می شود که نخستین کسی که برای فرمانروایی جهان رجعت می کند، حضرت امام حسین علیه السلام است. چنانکه حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است:

نخستین کسی که زمین برای او شکافته می شود و به روی زمین رجعت می کند، حسین بن علی علیهماالسلام است.

و نیز می فرماید: «نخستین کسی که به دنیا رجعت می کند، حضرت حسین بن علی علیه السلام است،به همراه 72 تن از یارانش . به قدری حکومت می کند که از کثرت سن، ابروهایش روی دیدگانش می ریزد.

بر اساس روایاتی که درباره رجعت وارد شده، امام حسین علیه السلام در اواخر حکومت ولی عصر، با اصحاب باوفایش رجعت می کند و برای همه مردمان معرفی می شود، تا کسی در مورد آن حضرت دچار تردید نگردد. هنگامی که همه مردم او را شناختند، اجل حضرت بقیة الله فرا رسیده، چشم از جهان فرو می بندد. آن گاه امام حسین علیه السلام متصدی و متولی امر غسل، کفن، حنوط و دفن ایشان می گردد.

امام صادق علیه السلام درباره آیه شریفه «ثم رددنا لکم الکرة علیهم » می فرماید: «مقصود زنده شدن دوباره امام حسین علیه السلام و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است; در حالی که کلاه خودهایی طلایی بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسین علیه السلام را اطلاع می دهند تا مؤمنان به شک و شبهه نیفتند» . این در حالی است که حضرت حجت در میان مردم است; چون معرفت و ایمان به حضرتش در دل های مردم استقرار یافت، مرگ او فرا می رسد. پس امام حسین علیه السلام متولی غسل، کفن، حنوط و دفن ایشان می شود و هرگزغیر از وصی، وصی را تجهیز و خاک سپاری نمی کند» .


امام صادق علیه السلام می فرماید: «حسین علیه السلام با اصحابش می آیند و هفتاد پیامبر آنان را همراهی می کنند; چنان که همراه موسی علیه السلام هفتاد نفر فرستاده شدند. آن گاه حضرت قائم علیه السلام انگشتر را به وی می سپارد و امام حسین علیه السلام غسل و کفن، حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده می گیرد» .

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

http://www.saelin18.com/?p=6697




تاریخ : سه شنبه 91/4/13 | 9:54 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

تا به حال حس کرده ای که دوست داری به امام زمان(عج) نامه بنویسی و درد دلت را با او بگویی؟ دستور العملی که در زیر می آید، راه حل نامه نویسی به امام زمان(عج) است که اگر اعتقاد داشته باشی، بی برو برگرد، نامه به دست پر برکت امام می رسد و جوابت را می گیری ان شاء الله.
نیمه شعبان نزدیک است، برای تبریک تولدشان هم که شده، دست به قلم شو.


عباراتی را که در پی می آید را، در کاغذی می نویسی و آن را بر روی قبر یکی از امامان(ع) می افکنی، یا آن را بسته و مهر کن و در میان گل پاکی که ساخته ای قرار ده؛ سپس آن را در جوی آب یا چاهی عمیق یا برکه آبی بینداز که نامه به محضر مقدس امام عصر(ع) خواهد رسید و آن حضرت(ع) خودش عهده دار برآوردن خواسته ات می گردد. کیفیت نوشتن نامه بر اساس مفاتیج الجنان بدین صورت است:

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
کَتَبْتُ یا مَوْلایَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ مُسْتَغیثاً، وَشَکَوْتُ ما نَزَلَ بی مُسْتَجیراً بِاللَّهِ‏عَزَّوَجَلَّ، ثُمَّ بِکَ مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهَمَنی، وَأَشْغَلَ قَلْبی، وَأَطالَ فِکْری، وَسَلَبَنی بَعْضَ‏لُبّی، وَغَیَّرَ خَطیرَ نِعْمَةِ اللَّهِ عِنْدی، أَسْلَمَنی عِنْدَ تَخَیُّلِ وُرُودِهِ الْخَلیلُ، وَتَبَرَّأَ مِنّی‏عِنْدَ تَرائی إِقْبالِهِ إِلَیَّ الْحَمیمُ، وَعَجَزَتْ عَنْ دِفاعِهِ حیلَتی، وَخانَنی فی تَحَمُّلِهِ‏صَبْری وَقُوَّتی.
فَلَجَأْتُ فیهِ إِلَیْکَ، وَتَوَکَّلْتُ فِی الْمَسْأَلَةِ للَّهِِ جَلَّ ثَناؤُهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْکَ فی دِفاعِهِ‏عَنّی، عِلْماً بِمَکانِکَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَلِیِّ التَّدْبیرِ وَمالِکِ الْاُمُورِ، وَاثِقاً بِکَ فِی‏الْمُسارَعَةِ فِی الشَّفاعَةِ إِلَیْهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی أَمْری، مُتَیَقِّناً لِإِجابَتِهِ تَبارَکَ وَتَعالى إِیَّاکَ‏بِإِعْطائی سُؤْلی.
وَأَنْتَ یا مَوْلایَ جَدیرٌ بِتَحْقیقِ ظَنّی وَتَصْدیقِ أَمَلی فیکَ فی أَمْرِ کَذا وَکَذا

به جاى(کذا و کذا) حاجت خود را بنویسد،

فیما لا طاقَةَ لی بِحَمْلِهِ، وَلا صَبْرَ لی عَلَیْهِ، وَإِنْ کُنْتُ‏مُسْتَحِقّاً لَهُ وَلِأَضْعافِهِ بِقَبیحِ أَفْعالی وَتَفْریطی فِی الْواجِباتِ الَّتی للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ،فَأَغِثْنی یا مَوْلایَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ عِنْدَ اللَّهْفِ، وَقَدِّمِ الْمَسْأَلَةَ للَّهِِ عَزَّوَجَلَّ فی‏أَمْری، قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ، وَشَماتَةِ الْأَعْداءِ، فَبِکَ بُسِطَتِ النِّعْمَةُ عَلَیَّ.


وَاسْأَلِ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ لی نَصْراً عَزیزاً، وَفَتْحاً قَریباً، فیهِ بُلُوغُ الْآمالِ، وَخَیْرُالْمَبادی، وَخَواتیمُ الْأَعْمالِ، وَالْأَمْنُ مِنَ الْمَخاوِفِ کُلِّها فی کُلِّ حالٍ، إِنَّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ‏لِما یَشاءُ فَعَّالٌ، وَهُوَ حَسْبی وَنِعْمَ الْوَکیلُ فِی الْمَبْدَءِ وَالْمَآلِ.

یا آن نوشته را تا کرده و از خاک نظیفى گِل بسازد و آن را در میان گل قرار دهد، آنگاه بر بالاى نهر یاچشمه (یا چاه) آمده و یکى از نایبان حضرت بقیّة اللَّه ارواحنا فداه - عثمان بن سعد عَمْرى، محمّد بن‏عثمان، حسین بن روح و علىّ بن محمّد سمرى ‏قدس سرهم - را مورد خطاب قرار داده و بگوید:

یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ، سَلامٌ عَلَیْکَ، أَشْهَدُ أَنَّ وَفاتَکَ فی سَبیلِ اللَّهِ، وَأَنَّکَ حَیٌّ عِنْدَ اللَّهِ‏مَرْزُوقٌ، وَقَدْ خاطَبْتُکَ فی حَیاتِکَ الَّتی لَکَ عِنْدَاللَّهِ جَلَّ وَعَزَّ وَهذِهِ رُقْعَتی وَحاجَتی‏إِلى مَوْلانا عَلَیْهِ السَّلامُ، فَسَلِّمْها إِلَیْهِ، فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمینُ.

سپس عریضه را در نهر یا چاه یا چشمه بیاندازید، که إن شاء اللَّه تعالى حاجت او برآورده مى ‏شود

 منبع: المصباح، ص531؛ البلد الامین،ص227، منهاج العارفین، ص448.




تاریخ : سه شنبه 91/4/13 | 1:21 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

پرهیز از بیهوده گرایی و غیبت

در دوازدهمین فراز از دعای امام عصر (عج) چنین می خوانیم:

«و اشددْ اسماعنا عن اللّغو و الغیبة؛

خدایا! گوش های ما را از شنیدن گفتار بیهوده و غیبت ببند.»

در این فراز از دعا سخن از شنیدن دو گناه بزرگ به میان آمده

که بسیار رایج است و علاوه بر آثار شوم و پیامدهای کمر شکن،

باعث فرصت سوزی و اتلاف وقت، و صرف عمر عزیز در راه باطل

و امور بی فایده، و غالباً خانمان سوز و ویرانگر شده

و می توان آن ها را از بلاهای بزرگ اجتماعی و سیاسی

و اخلاقی و فرهنگی نامید، چرا که چنین بلاهایی در همه

این عوامل سازنده، اثر منفی می گذارند، و چون موریانه، درون

هویت و شخصیت انسان را می خورند، و به پودری از

زشتی ها و پلشتی ها تبدیل می نمایند.


متاسفانه در بعضی جلسات و مهمانی ها

مثل نقل و نبات به هم تعارف میشه !!!

 




تاریخ : دوشنبه 91/4/12 | 8:1 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

اى جوان ، درزندگى قدر پنج چیز را بدان ::.

قبل از پیرى قدرجوانى را

قبل از مرض قدر صحت را

قبل ازفقر قدربى نیازى را

قبل از مشغله قدر فراغت را

وقبل از مردن قدر زندگى را

چه خوش فرمود پیغمبربه انسان        

که فرصت را غنیمت دان تو هرآن

بدان  قدر  جوانی  را به  عالم            

که پیرى مى رسد  از  ره  شتابان

بدان  قدر سلامت  را تو  دائم            

مشو  غافل  ز  امراض  فراوان

مده از کف تو قدر  بى  نیازى            

که  فقر آید  ترا  گیرد  گریبان

بدان  قدر فراغت  را  دما دم           

  که  مى آید گرفتارى پس از آن

بدان قدر حیات و ز ند گا نى

که مرگ آید ترا از تن برد جان




تاریخ : یکشنبه 91/4/11 | 11:46 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User