سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا کمک خواستن از غیر خدا شرک است؟


پاسخ :از دیدگاه عقل و در منطق وحی، تمام انسان‌ها بلکه همه پدیده‌های جهان، همان‌گونه که در پیدایش خود به خدا محتاجند، در تأثیربخشی خویش نیز بدو نیاز دارند.
قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:


«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم، شما به خدا احتیاج دارید و او بی‌نیاز و ستوده است.»[1]


و در جای دیگر، همه پیروزی‌ها را در انحصار پروردگار جهانیان دانسته و می‌فرماید:


«وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛ نصرت و یاری، تنها از جانب خدای عزیز و حکیم است.»[2]


بر اساس این اصل مسلم اسلام، ما مسلمانان در هر نماز خود، این آیه شریفه را زمزمه می‌کنیم:


«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ؛ تنها تو را می‌پرستیم و از تو کمک می‌جوییم».[3]


اینک برای روشن شدن پاسخ سؤال فوق، می‌گوییم:


یاری جستن از غیر خدا، به دو صورت متصور است:


1- صورت اول آن است که به گونه‌ای از ا نسان یا پدیده دیگری استمداد نماییم که ا و را در اصل هستی یا عملکرد خویش، مستقل دانسته و در یاری رساندن، بی‌نیاز از خدا بپنداریم.


شکی نیست که این گونه استمداد از غیر خدا، شرک محض است که قرآن کریم در آیه ذیل، بی‌پایگی آن را رقم می‌زند.


«قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا؛ بگو اگر خدا در باره شما اراده عذاب نماید، کیست که شما را از او در ا مان بدارد؟ و یا اگر اراده رحمت فرماید، (کیست که از آن پیشگیری نماید) و آنان برای خود، ولی و یاوری نمی‌یابند.»[4]


2- روش دیگر آن است که به هنگام یاری جستن از انسانی دیگر، او را آفریده و نیازمند به خدا بدانیم که از خود،‌استقلالی ندارد و تأثیر بخشی وی نیز از جانب خدای بزرگ، به منظور حل بعضی از مشکلات بندگان، به وی عطا گردیده است.


بر اساس این طرز تفکر، موردی که از وی یاری می‌طلبیم، حکم واسطه را دارد که پروردگار بزرگ او را «وسیله» برآوردن برخی نیازها قرار داده است. این‌گونه کمک‌خواهی، در واقع استعانت از خداوند است زیرا او است که به این وسائل و اسباب، هستی بخشیده و سرانجام آنان را در برآوردن نیازهای دیگران، تأثیر و توان عطا فرموده است. اصولاً زندگی افراد بشر بر مبنای این استعانت از اسباب و مسببات، پایه‌ریزی شده است،‌ بطوری که بدون کمک گرفتن از آن‌ها، زندگی انسان، دچار آشفتگی می‌گردد. در اینجا نیز اگر با این دید به آن‌ها بنگریم که عوامل تحقق یاری خدا هستند که هم اصل هستی آن‌ها از خدا است و هم تأثیر بخشی آن‌ها از جانب او است، این کمک گرفتن، با توحید و یکتاپرستی هیچ برخوردی ندارد.


اگر کشاورزی موحد و خداشناس، از عواملی؛ مانند زمین و آب و هوا و آفتاب کمک می‌گیرد و می‌تواند دانه‌ها را پرورش داده و به بار بنشاند در واقع از خدا استمداد می‌جوید؛ زیرا ا و است که به این عوامل و ابزار، نیرو و استعداد بخشیده است.


روشن است که این استعانت، با روح توحید و یگانه پرستی سازگاری کامل دارد. بلکه قرآن مجید ما را به این گونه یاری جستن از پدیده‌هایی (مانند پایداری و نماز) فرمان می‌دهد آنجا که می‌فرماید:


«وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ؛ از پایداری و نماز، یاری بجویید.»[5]


روشن است که صبر و پایداری کار بشر است و ما مأموریم از آن‌ها کمک بگیریم و در عین حال، یک چنین استعانتی، با حصر آن به خدا در آیه« ... و ایاک نستعین» منافاتی ندارد.

[1] - فاطر، آیه 15.
[2] - آل عمران، آیه 126.
[3] - حمد، آیه 5.
[4] - احزاب، آیه 17.
[5] - مائده، آیه 45.


 




تاریخ : چهارشنبه 91/1/2 | 7:22 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

 

اگر شیعه حق است، چرا در اقلیت است و اکثر مسلمانان جهان، آن را نپذیرفته اند؟

پاسخ: شناخت حق و باطل، در گرو کمی پیروان و یا فزونی آنها نیست. در جهان امروز، نسبت مسلمانان به منکران اسلام، در حدود یک پنجم یایک ششم است. اکثریت ساکنان خاور دور را بت پرستان و گاوپرستان و سایر منکران ماوراء طبیعت تشکیل می دهند.

چین با جمعیت متجاوز از یک میلیارد، جزء اردوگاه الحادی کمونیسم است و اکثریت مردم هندوستان را، که نزدیک یک میلیارد جمعیت دارد، گاوپرستان و بت پرستان تشکیل می دهند.

و از سویی چنین نیست که اکثریت، نشانه حقانیت باشد. قرآن مجید غالباً اکثریت ها را نکوهش نموده و به ستایش از برخی اقلیتها می پردازد، که در این مورد به عنوان نمونه، به برخی از آیات اشاره می نماییم:

1- «ولا تجد أکثرهم شاکرین».[1] (اکنون آنان را سپاسگزار نخواهی یافت.)

2- «إن أولیائه الاّ المتّقون ولکنّ أکثرهم لا یعلمون».[2] (اولیای وی نیستند مگر پرهیزکاران، ولیکن اکثر آنان نمی دانند.)

3- «وقلیلٌ من عبادی الشّکور».[3] (واندکی از بندگان من سپاسگزارند).

بنابراین، انسان واقع گرا، هیچگاه نباید از اقلیت پیروان آیین خود بهراسد و نیز نباید به خاطر اکثریت آنان مباهات کند. بلکه شایسته است چراغ عقل را روشن سازد و از نور و فروغ آن بهره مند گردد.

مردی به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) عرض کرد: چگونه ممکن است که مخالفان تو در جنگ جمل، که اکثریت نسبی را تشکیل می دهند، بر باطل باشند؟ امام (علیه السلام) فرمودند:

«حق و باطل، با مقدار پیروان، شناخته نمی شود، حق را بشناس، اهل آن را خواهی شناخت. باطل را بشناس، اهل آن را خواهی شناخت».

بر یک فرد مسلمان لازم است که این مسأله را از طریق علمی و منطقی تحلیل نماید و آیه «ولا تقف ما لیس لک به علمٌ»[4] را بسان چراغی فرا راه خود قرار دهد.

گذشته از این، هر چند شیعه از نظر جمعیت به پایه اهل تسنن نمی رسد، اما اگر سرشماری دقیقی صورت گیرد، معلوم خواهد شد که یک چهارم مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل می دهند، و آنان در نوع مناطق مسلمان نشین دنیا زندگی می کنند[5] و در تمام برهه های تاریخ، در میان آنان دانشمندان و نویسندگان نام آور و صاحبان تصانیف و آثار می زیسته اند. شایسته است روشن گردد که پایه گذاران علوم اسلامی نیز غالباً شیعه بوده اند که در میان آنان:

ابوالأسود دوئلی ، پایه گذار علم «نحو».

خلیل بن احمد، پایه گذار علم «عروض».

معاذ بن مسلم بن ابی ساره کوفی ، پایه گذار علم «صرف».

و ابوعبدالله محمد بن عمران کاتب خراسانی (مرزبانی ) یکی از پیشتازان علم بلاغت به چشم می خورند. [6]

برای آگاهی بیشتر بر تألیفات انبوه علما و دانشمندان شیعه، که شمارش همه آنها بسیار دشوار است، می توانید به کتاب ارزشمند «الذریعة إلی تصانیف الشیعة» مراجعه کنید و نیز جهت آشنایی با شخصیت های بزرگ شیعه، کتاب «اعیان الشیعة» و برای کسب اطلاع از تاریخچه شیعیان «تاریخ الشیعة» را ملاحظه فرمایید.


[1] - اعراف: 18.

[2] - انفال: 34.

 

[3] - سبأ: 13.

[4] - اسراء: 36.

[5] - برای توضیح بیشتر، به کتاب «اعیان الشیعه، ج1، بحث12، ص194» مراجعه شود.

[6] - در این مورد، می توانید به کتاب «تأسیس الشیعه»، به نگارش سید حسن صدر مراجعه فرمائید.

 




تاریخ : چهارشنبه 91/1/2 | 6:57 صبح | نویسنده : ف.س | نظرات ()


مادر بزرگ عزیزم، 20 ساله که ما از دیدن گل رویت محرومیم .

دستان پر از مهر تو کجاست تا برامون

نون عیدی ، سر غربیلی ، حلوا اماج و نون پادرازی درست کنه.

تو آنقدر مهربان و با محبت بودی که سالهاست اقوام و آشنایان

از تو به نیکی یاد می کنند.

ای معلم قرآن ، شاگردانت هنوز تشنه ی آموزشند.

ای یاور امام زمان ، فقط ، خدا میدونه چقدر از بندگانش رو تو روزهای حکومت

پهلوی دیندار و عاشق اهل بیت کردی  .

خدا می دونه چقدر به همسرت احترام می گذاشتی .

وقتی از سر کار به خونه بر می گشت همیشه شربت خنک براش

توی یخچال آماده کرده بودی.

به عناوین مختلف به نوه هات جایزه میدادی .

هرگز غیبت کسی رو نمی کردی.

همیشه لبخند روی لبهات بود.

سنگ صبور همسایه و دوست و آشنا بودی.

هرکس دلش می گرفت می اومد پیش شما درد دل می کرد

سبک می شد و می رفت.

دست به خیر داشتی تاحدی که شبانه شام شب خودت رو به

پیرزن همسایه می دادی.

یادمه هر موقع می خواستم برم دانشگاه ، ساک دستی ام رو

از غذاها و تنقلات تو راهی پر می کردی . همیشه شرمنده ی محبتات بودیم.

نمی دونم چرا در اوج مهربانی اینقدر رنج کشیدی .

از بعضی غریبه ها و  حتی آشنا یان زخم زبان خوردی و دم بر نیاوردی .

آنقدر آبرو داری می کردی که تا لحظه ی مرگت هیچکس حتی دخترت

متوجه غم درونت نشد.

مردنت خیلی زود بود .

می دونم دعوت شده بودی چون خدای متعال گل ورچین می کنه .

زخمی که از مرگت روی دلمون افتاد هنوز تازه ست .

مادر بزرگ عزیزم ، دست ما رو هم بگیر

و ما رو از دعای خیر بی نصیب نکن .

اللهم اغفر للمومنین والمومنات






تاریخ : سه شنبه 91/1/1 | 12:10 صبح | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User