رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما،
و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده،
انتخاب این طور واژه اى نشانه ی دقت نظر و لطافت خاصه
چرا که سخن از گداخته شدنه،
و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس
و تحمل ضربات بى امانشه،برای این که رمضان ماه تحمل شدائد
و عطشه، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید
روزهاى طولانى تابستان.
و عطش دیگه حاصل از نفس سرکشى که همیشه هست،
و سوزشش جبران ناپذیره.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقراره،
یعنی این که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه تر میشه،
وهرگز به یک جرعه بسنده نمىکنه، و همش آدم رو در تلاش
خستگى ناپذیر برای ارضاى تمایلات خود وا دار می کنه.
و در همین رابطه هستش که مولوى با لطافت هرچه تمامتر
این تشبیه والا را به کار مى گیره :
آب کم جو تشنگى آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا سقا هم ربهم آید جواب
تشنه باش الله اعلم بالصواب
زین طلب بنده به کوى حق رسید
درد مریم را به خرما بن کشید
اما از طرف دیگه، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیره،
و قانع کننده.
قرآن خطابش به تو است؛ نمیخواهی پاسخ دهی!؟
خدای متعال در ماه مبارک رمضان با تو صحبت کرده و کلامش را
بر پیغمبر(ص) فرو فرستاده و پیغمبر(ص) هم قرآن را به شما
تحویل داده و گفته است که اینها حرفهایی است
که خدای متعال با شما زده است.
خدای بلند مرتبه در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل
«یا أَیُّهَا النَّاس» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»،
دارد حرف میزند و به من و تو خطاب میکند. قرآن را نگاه کن؛
از اول تا آخر او دارد با تو حرف میزند.
خوب، تو نمیخواهی جوابش را بدهی؟
او در ماه مبارک رمضان با تو سخن گفته است،
تو هم باید در همین ماه با او سخن بگویی؛
هم قوس نزول است و هم قوس صعود.
نزول قرآن و صعود انسان .
ماه رمضان ماه کلام ربّ و عبد است.
پس ، کلام خدای عزّو جلّ را بی پاسخ مگذار و لبیّک بگو.
پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!
روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد کودن!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.
همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که…؟
حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم
در ضمن گفتارى فرمود: دو دسته اهل دوزخ هستند
و حتى بوى بهشت (که تا پانصد سال راه به مشام مى رسد)
به مشام آنها نخواهد رسید. خود را به مردم نشان داده (و هوسهاى آنها را به سوى خود جذب مى کنند،) موهاى سرشان همچون کوهانهاى شتر سبکسر عربى است . و بزک کرده و عطر زده (بى آنکه پوشش اسلامى را رعایت کند) خارج گردد، و شوهرش به این کار راضى باشد. (گناه آن به قدرى بزرگ است که براى هر گامى که آن زن در بیرون خانه برمى دارد، خانه اى در دوزخ براى شوهرش ساخته مى شود . هر گاه از خانه (بدون حجاب ) خارج شد، شیطان او را احاطه مى کند و در چشم انداز نفوذ شیطان قرار مى گیرد. با خواندن سوره نور(و توجّه و عمل به دستورهاى آن ) زنان خود را (از بى عفتى و دورى از حریم حجاب ) حفظ کنید. زنى که خود را براى دیگران خوشبو کند او خود در آتش است و ننگ محسوب مى گردد. وقتى زنى در جائى بنشست و از آنجا برخاست نباید مردى در آن مکان بنشیند تا آنکه گرمى آن از بین برود و سرد شود. هرکس بازنى که محرم او نیست مصافحه کند غضب حق تعالى رابراى خود خریده است. هر کس بطور حرام با زنى مصافحه کند یعنى به او دست بدهد روز قیامت درغّل و زنجیر بسته و سپس به آتش انداخته خواهد شد. منبع:http://ofogh-torbat.blogfa.com/9012.aspx
1- ستمگرانِ تازیانه به دست که با تازیانه مردم را بى خودى مى زنند.
2- زنان بدحجاب و برهنه اى هستند که (با زرق و برق ، )
و فرمود:زنى که از خانه اش در حالى که خود را آراسته
و نیز فرمودند:
زن بى حفاظ، آسیب پذیر است ،
و نیز فرمودند:
و نیز فرمودند:
و نیز فرمودند:
ونیز فرمودند:
و نیز فرمودند:
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم ؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان تحمل کنیم ؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم ؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم ؟
پیشوای پنجم شیعیان ، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هر گاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند ( آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند .( اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه ، نحانا عن جوارهم».(1)
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت ، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید رحمه الله علیه فرمودند : « ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده ، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.» نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است ، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها ، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند .
آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست ؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است .(«یامولای هذایوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک» (2)
حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء ، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی دویست تومان گرانتر شده است ، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم ؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم ؟ نگران کدام یک می شویم ؟
آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد ، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(علیه السلام) را نرنجانی ؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد ؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت ، نمازت را خواندی ؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه ؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم ، آیا رنگ و بوی امام زمان(علیه السلام) را می دهد ؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم ، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم ، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست ؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند ، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه ؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(علیه السلام) را می رنجاند ؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان ( ارواحنا فداه) باشد ؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(علیه السلام) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند ؟ و خلاصه این که آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(علیه السلام) می پسندد ؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم ، دیدم شخصی فریاد می زند ؟ آی دزد ، پولم را دزدیدند و ... ، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند ، با خودم گفتم : الان اگر کسی فریاد بزند : امام زمانم نیست ، امام زمانم نیامد و ... ، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند : او دیوانه شده است .
همه این ها یک طرف که این گونه نیستیم ، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان ، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده (3) ، طلبکار هم هستیم .
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر این که امام زمان(علیه السلام) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند ، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و بر اساس آن چه عمل کرده ایم ، با ما رفتار می کنند.
پاورقی:
1- اصول کافی ، کتاب الحجه ، ح31
2- مفاتیح الجنان –زیارت روز جمعه امام زمان علیه السلام
3- حضرت ولی عصر(علیه السلام)) می فرمایند : « نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا» . الاحتجاج ،شیخ طبرسی،ج2 ، ص466
(منبع: کتاب مونس تنهایی ، مؤلف مهدی عابدینی ، صص 131-134)