درزندگــی طــوری باش
که آنان که خدارا نمــی شناسند
تــورا که مــی شناسند
خــدارابشناسنـــد
شکر نیز همچون سایر خصلتهای اخلاق دینی، هم آثار دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد، آثار دنیوی آن افزایش و برکت در نعمت است و بازتاب اخروی آن بهشت جاودان الهی است.
الف) افزایش نعمت: از مشخصه های اصلی اخلاق دینی بیان آثاری است که توجیه بشری آن را بر نمی تابد. افزایش نعمت در اثر شکر، که هم در قرآن و هم در سنت بر آن تأکید شده است، از آن جمله است. به این معنی که مثلا افزایش مال در اثر شکر چیزی نیست که علم اقتصاد بشری توان اقامه دلیل علمی تجربی بر آن داشته باشد.
امام صادق(علیهالسلام) می فرماید:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: هنگامی که در سپاسگزاری گشوده است درِ افزایش نیز باز است.
به کسی که سپاسگزاری دادند افزایش نیز دادند.
خداوند نعمتی به بنده خویش نداد که بنده او از صمیم قلب آن را بشناسد، و در ظاهر با زبان خدا را ستایش کند، و سخنش تمام شود، مگر این که برای او به افزونی نعمت امر شود.
ب) بهشت: امام صادق(علیهالسلام) می فرماید:
مردی آب می نوشد و خدا بهشت را برای او واجب می کند، به این صورت که او ظرف آب را بر دهانش می گذارد "بسم الله" می گوید و آنگاه می آشامد، سپس با آن که اشتها دارد، دور میکند و خدا را حمد میکند. باز برمی گردد و می آشامد، باز دور می برد و حمد می کند و ... خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب می کند.
منبع: ایران ناز
شکر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشکر از نعمت دهنده است. از آنجا که نعمتها همه از خداست شکر حقیقی هم باید از خدا صورت پذیرد. اگر ایمان را دو شاخه کنیم یک شاخه آن صبر و دیگر شاخه آن شکر است. صبر نشانگر زیبایی برخورد مؤمن با بلاها و گرفتاریها است و شکر زیبایی برخورد مؤمن با نعمتهاست. مگر جز این است که شکر و سپاس از ولی نعمت حقیقی همچون هر نعمت دهنده دیگر وظیفه وجدانی و اخلاقی هر انسانی است؟ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
در تورات نوشته است کسی که بـه تو نعمت داد، سپاسش گزار و کسی را که از تو سپاسگزاری کرد، نعمتش ده، زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند، سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و بیمه کننده و ایمنساز نعمت از دگرگونی است.(1)
در هنگام مشاهده انسانی که از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیکنم و بر خود نمیبالم بلکه تو را برای نعمتهای بزرگت نسبت به خود میستایم.سپاس از منعم، وظیفه ای وجدانی است که شرع بر آن تاکید فراوان دارد. امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: روزی عایشه به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، چرا خودت را به رنج میاندازی با آن که خدا گناه گذشته و آینده ترا آمرزیده است؟ حضرت فرمودند:
ای عایشه، آیا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟
در ادامه حدیث امام باقر(علیهالسلام) میفرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنقدر روی انگشتان پایش می ایستاد تا این که خدای سبحان نازل فرمود: "طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی(2)؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به رنج اندازی."(3)
شکر، نگهبان و حافظ نعمت مؤمن است. این که دیده می شود نعمت انسانهای ناسپاس نیز گاهی برقرار است به بیان قرآن کریم برای استدراج است، یعنی: نعمت وسیله ای برای دورتر شدن او از خدا می گردد. شخصی که به مفهوم استدراج در قرآن توجه کرده بود، آنجا که خداوند می فرماید: «ما توبه و استغفار را از یاد آنها می بریم»، نزد امام صادق(علیهالسلام) آمده، عرض میکند: من از خدای عزوجل مال خواستم به من روزی کرد، فرزند خواستم به من عطا فرمود، منزل خواستم نصیبم کرد، میترسم این استدراج باشد که خدا نعمتی دهد و توبه و استغفار را از یاد ما ببرد، حضرت می فرماید: به خدا قسم با حمد و سپاس خدا، استدراج تحقق نمی یابد.(4)
امام باقر(علیهالسلام) میفرماید:
چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر کس این را بگوید آن بلا به او نمی رسد.
...............................................................................
پینوشتها:
1- مکنوب فی التوراه: اشکر من انعم علیک و انعم علی من شکرک؛ فانه لازوال للنعماء اذا شکرت و لا بقاء لها اذا کفرت؛ الشکر زیاده فی النعم و امان من الغیر./ الشکر، ح 3 .
2- طه- 1و2 .
3- فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسک و قد غفر الله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؟ فقال: یا عائشه الا اکون عبداً شکوراً؟ قال و کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یقوم علی اطراف اصابع رجلیه فانزل الله سبحانه و تعالی: (طه ـ ما انزلنا علیک القرآن لتشقی)./ همان، ح 6 .
4- ... قد خفت ان یکون ذلک استدراجاً، فقال: اما – والله - مع الحمد فلا./ همان، ح 17 .
احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت: اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، آیا نماز حقیقتى جز عبودیت دارد؟ علىّ علیه السّلام فرمود: بدان اى مرد، همانا خداوند تبارک و تعالى پیامبرش را به کارى از کارها برنیانگیخته جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر اساس عبودیت است. پس هر کس حقیقت نماز را نشناسد، همه نمازهایش، ناقص و ناتمام است.
صورت زیبا پیر می شود...
اندام زیبا تغییر خواهد کرد...
اما یک انسان خوب همیشه انسانی خوب خواهد بود.