کنترل زبان حتی در نماز
در نماز فرادا مکلف هستیم که حمد و سوره را بخوانیم در صورتی که در نماز جماعت هنگامی که امام جماعت حمد و سوره را تلاوت می کند باید سکوت کنیم.
اصلا اجازه بدید به نحو دیگه ای مطرح کنم.
در نماز اگر دقت کنید در بعضی از جاها باید حتما سکوت کرد.
در نماز جماعت اگر صحبت کنی نماز باطل است حتی اگر قرآن بخوانی، دعا بخوانی و…
در بعضی از جاها باید سخن بگویی اگر سکوت کنی نماز باطل است. باز جائی باید بلند بگویی و جایی آهسته.
و اما …
کنترل زبان
بله! کنترل زبان
سکوت در نماز جماعت تا جایی که اگر صحبتی کن حتی ایه ای از قران را تلاوت کنی موجب بطلان نماز می شود.
و تلاوت در نماز فرادا به گونه ای که اگر سکوت کنی نمازت رد می شود.
بیانگر کنترل زبان می باشد.
باید جایی سخن گفت و باید جایی سکوت کرد.
همه جا موضع و مکان سخن گفتن نیست. همه جا هم موضع سکوت نیست.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
اینها همه درس است که:
ای نمازگزار بدان و آگاه باش که در جامعه گاهی وظیفه تو سخن گفتن است و گاهی سکوت و این درس کنترل زبان می باشد.
انشاء الله این بحث را در یادداشتهای بعدی پی می گیریم.
ادامه دارد….
و به برکت صلوات بر محمد و ال محمد
التماس دعا
یا علی
روزی پیامبر(ص) در موعظه خود به مردم فرمود: خدا بیامرزد بنده ای را که از گفتارش سود ببرد، و یا سکوت کند تا سالم بماند، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد. آگاه باشید تمام سخنانی که از انسان صادر می شود، به زیانش است، مگر یاد و ذکر خدا،امر به معروف و نهی از منکر، و اصلاح بین مؤمنان.یکی از اصحاب به نام معاذ بن جبل گفت: «ای رسول خدا! آیا سخن گفتن هم چنان چیزی است که انسان بر اثر آن عذاب شود؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «و هل یکبّ النّاس علی مناخرهم فی النّار الّا حصائد السنتهم...؛آیا چیزی جز درو شده ها (و محصول) زبان انسان را از ناحیه صورت به دوزخ می افکند؟ پس هر کس می خواهد از عذاب در امان باشد و سالم بماند مراقب زبان و گفته هایش باشد.»
مرحوم آیت اللّه شیخ محمد تقی ستوده(متوفی 1420 هـ.ق) استاد عالیقدر حوزه علمیه قم می فرمود: «من وقتی که افراد اصرار می کنند و موعظه ای می خواهند، می گویم: زبان! زبان! باید مواظب زبانتان باشید، خیلی انسان باید سنجیده حرف بزند مرحوم خوانساری (آیت اللّه العظمی سید احمد خوانساری، متوفی 1405 هـ.ق) طوری بود که اگر پنجاه سال با ایشان می نشستی، درباره کسی یک کلمه نمی گفت، یا خود را بر کسی ترجیح نمی داد... ایشان خیلی بر زبانش مسلّط بود. زبان حفظش لازم است، چون جرم زبان سنگین است امیرمؤمنان(ع) درباره زبان می فرماید: «جرمه صغیرٌ و جرمه ثقیلٌ؛ حجم و جسم زبان، کوچک است، ولی جرم و گناه آن بزرگ است.»
و امام علی(ع) فرمود: «انسان باید به زبانش افسار بزند، زیرا زبان عضو سرکش و چموشی است، خداوند تقوای هیچ بنده ای را مفید نمی داند، مگر این که زبانش را کنترل کرده و افسار بزند.»
یا صاحب الزمان! داستان یوسف را گفتن و شنیدن به بهانهی توست. شرمندهایم میدانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . میدانیم کوتاهیها، نادانیها و سستیهای ما، ستمهایی است که در حق تو کردهایم .
یعقوب به پسران گفت: به جستجوی یوسف برخیزید،
و ما با روسیاهی و شرمندگی، آمدهایم تا از تو نشانی بگیریم .
به ما گفتهاند اگر به جستجوی تو برخیزیم، نشانی از تو مییابیم .
اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .
اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را درنوردیم، در مینوردیم .
اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم، میگذاریم .
ای یوسف زهرا !
خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند،
ما و خاندانمان نیز گرفتاریم،
روی پریشان ما را بنگر. چهره زردمان را ببین .
به ما ترحم کن که بیچارهایم و مضطر
ای عزیزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .
نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار،
از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن .
افسوس که آنچه برده ایم باختنی است
بشناخته هـــا همه نشناختنی است
برداشته ایــم هـــر آنچـــه باید بگذاشت
بگذاشته ایم هرانچه برداشتنی است
الهی!
به چه بهانه ای به بیراهه روم وبه چه بهایی غفلت ورزم؟
چگونه در مقابل حجت های بالغه ات سر بالا گیرم
که جایی برای سستی نیست.
کتاب محکمت مملو از داستان ها ،عبرت ها،موعظه ها، پندهاواندرزهاست
ودلیل برای بندگانت تمام.
ای خدای صابر!
ظرف صبوری وتحملمان را وسعت بخش
وجان هایمان را برای پذیرش ابتلاء خودت سرشار از رضایت واشتیاق کن.
ساعت سازی بودکه ساعت تعمیر می کرد.روزی مردی ساعتی آوردتابرایش تعمیرکند.اوگفت:اگراین کار رابکنید ساعتم درست می شودوبعدباساعت برگشت.بعداز چنددقیقه مرددیگری ساعتی آوردوگفت:اگراین چیز کوچک را این جابگذاری وآن یکی را آنجا مطمئن هستم که دوباره مثل روز اولش کار می کند.بعدازچند دقیقه مردی ساعتی آورد وگفت :بعداز یک ساعت می آیم تا ساعتم را ببرم .چهارمین نفرکه آمد،گفت: ساعتم درست کار نمی کند وچیزی راجع به ساعت نمی دانم،لطفا هروقت آماده شد خبرم کنید .
ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم وپیش از بازگشت آن هارا با خود بر می گردانیم. گاهی برای خدا تعیین تکلیف می کنیم چگونه گره از کار ما بگشایدوگاهی زمان تعیین می کنیم؛در صورتی که باید مشکلمان رابه خدا واگذار کنیم.اوخودپس ازحل مشکل ،مارا خبر میکند،چون خدا همیشه وقت شناس است.