عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم » نخستین عبارت قرآن است که در اول سوره علق (اقرا) بر پیامبر(ص) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است. از روایتی که کلینی از امام صادق (ع) نقل می کند، آغاز همه کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم » بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سوره های قرآن، جز سوره برائت (توبه) آمده است. همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم »، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است.
ارتباط محتوای«بسم الله» با مضمون هر سوره بر اساس نظر اکثر مفسران هر باری که «بسم الله الرحمن الرحیم» نازل می شد معنای جدید و مصداق تازهای را در برداشت به این معنی که محتوای بسم الله آن سوره با مضمون آن سوره در ارتباط است. چون مضمون سور فرق می کند، مضمون این بسم الله ها هم فرق خواهد کرد و پایان هر سوره با نازل شدن بسم الله مشخص می شد. ادب الهی در شروع کار/ نافرجام بودن هر کاری که با نام خدا آغاز نشود.
خدای متعال برای اینکه به انسانها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده و علمای فریقین(شیعه و سنی) از رسول خدا (ص) نقل کرده اند « کل امر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو ابتر» یعنی «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است». بنابراین اگر انسان کاری را به نام خدا شروع نکند، هرگز به مقصد نمی رسد. عبادتی که با نام خدا شروع نشود هم ابتر است خدای سبحان با آغاز سوره فاتحة الکتاب به بسم الله به ما آموخت که این حمد و عبادت خدا را نیز به نام خدا آغاز کنید تا به مقصد برسید. معلوم می شود اگر عبادت هم به نام خدا نباشد ابتر است چون حسن فعلی دارد ولی ارتباط را انسان حفظ نکرده است.
امام صادق(ع) در روایتی از بسم الله به عنوان کلید درهای طاعت یاد کرده و می فرماید: درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهاى طاعت را با بسم اللّه گفتن بگشایید. همچنین امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: هرگاه یکى از شما وضو بگیرد و بسم اللّه الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کارى که باید نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است.
بر اساس روایات اسلامی"اسم اعظم" به بسم الله به قدری نزدیک است که سیاهی و سفیدی چشم به هم نزدیک هستند.لذا اولیای الهی با «بسم الله الرحمن الرحیم» کار می کردند. همان طوری که خدای سبحان هر چه را که بخواهد با «کن» انجام می دهد، بنده آن مولی هم به اذن آن مولی، هر چه را بخواهد با بسم الله انجام می دهد. نمونهاش را قرآن در جریان نوح بیان کرده است که «بسم الله مجریها و مرسیها» جریان نوح را که قرآن کریم طرح می کند می فرماید او که مسلط بر این طوفان سهمگین بود، کشتی را با نام خدا حرکت می داد و با نام خدا آرام می کرد و یا سیر و سکون این کشتی با نام خدا بود. آنکه عبد کامل است به اذن خدا از «بسم الله» کاری می گیرد که مولای او از «کن» کاری را میگرفت. چون این عبد به جایی رسیده است چیزی نمی خواهد مگر این که خدا بخواهد. لذا گفتند «بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم آنقدر نزدیک است که سیاهی چشم به سفیدی چشم نزدیک است»
در این ماه «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ » یعنی وقتی به ماه رجب میرسی، شما از لحظه شروع ماه رجب دیگه توقعات از خداوند تبارک و تعالی فقط و فقط خیر است .
«وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ » و ایمنی هم به شما میده.
چند نکته در اینجا داریم:
1- چه کسانی در این ماه امیدوار باشند؟
2- «و امن سخطه» یعنی چی؟ یعنی در این ماه خداوند تبارک و تعالی بساط سخط – بساط عصبانی شدن - رو کلاً تعطیل میکند.
چه قدر فرصت عجیبی است. بعضی وقتها بعضی فرصتهایی که در ماه رجب هست، من دقت کردم در خیلی از شبهای مهم سال هم نیست.
«یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ». خداوند تبارک و تعالی همیشه این طوریه یعنی شما کاه که میبرید، کوه بجایش میدهد. این خدا خدایست که وقتی خیلی کم میبری، خیلی زیاد عکس العمل نشون میده. تا جایی که بعضی وقتها احساس میکنیم که با منه!!
«یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ » در این ماه خداوند تبارک و تعالی هر کس که صداش بزنه را جواب میده.
«یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ » اگه یه وقتی شما توی ماه رجب بدونی ماه رجبه، بدونی با ماههای دیگه فرق میکنه، اما یادت بره دعا کنی، خداوند تبارک و تعالی یه چیزی توی ماه بهت میده.
«و من لم یعرفه» دامنه رو باز میکنه؛ حتی کسانی که خدا را نمیشناسند، در ماه رجب یه بهرهای میبرند.
پس سه طبقه شد:
1- «مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ » کسانی که خدا را نمیشناسند، اینها طبقهای هستند که از رحمت عمومی ماه رجب بهره میبردند.
2- «مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ » کسانی که از طبقه خصوصی ماه رجب هم بهره میبردند. میدونه ماه رجبه ولی حواسش نبوده و صدا نزده .
3- «مَنْ سَئَلَهُ » خاص الخاص هستند. کسانی هستند که چون خدا رو در ماه رجب صدا میزنند، این صدا زدنشون باعث میشه خداوند بهشون خاص نگاه کنه . یکی از برترین صداهاش هم در این شعر اومده:
ماه رجب و ماه نزول برکات است پیوسته سرود رجبییون صلوات است
«اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ »
حالا که خودت در دیزی رو باز گذاشتی و دستور العمل دادی که: ملائکه من در دیزی در ماه رجب باز، حیای گربه هم لازم نیست. یعنی رسماً خدا ابلاغ داده درهای دیزیها در ماه رجب باز، گربههای بی حیا هم ممنوع الورود نیستند، تشریف بیارند هر چی دوست دارند بخورند!!
حالا چی میخوای بنده من؟
«جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ » هر چه خوبی توی دنیاست و هر چی خوبی در آخرته در این ماه، من از تو میخوام .
شما بروید توی کل دعاهای ماه رمضان حتی دعای شب قدر بگردید، این جمله رو پیدا نمیکنید.
ماه رمضان خیلی خوبه، اما ماه رجب ماه زرنگهاست. چون زرنگها کمترن، مشتری ماه رجب هم کمتره
بعد مییاد دو قبضه میکنه دعا رو . یعنی آخر پُررو بازی یه بنده است. که خیلی هم عالیه.
«وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ » من نبینم مشکلات دنیا و آخرت. «صرف» یعنی روی برگرداندن. من روم برگردونده باشه، هیچ کدام از مشکلات دنیا و آخرت رو نبینم. چرا؟ «تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً » خودت گفتی این ماه، ماه منت گذاشتن، نرم گرفتن، آروم بودن، چشم پوشی کردن، گذشتن، بخشیدن خروار به دینار، بخشیدن کوه به کاه. به این دلیل این جوری شده.
«فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ » برای این که از در خانه تو اگر همه چی رو بهم بدی، سر سوزنی کم نمیشه.
ما بندهها اگه در خونه کریمترین کریمان بریم، اگر فقط یک ریال به ما کمک کنه؛ یک ریال از اموالش کم میشه. در خونه تو که مییایم، هیچی کم نمیشه.
برادرا و خواهرا : تو این ماه پُــررو بازی مطلق، با خیال راحت بیا بشین و بگو:
اومدم غرق در گناهم، هیچی نیاوردم، امیدم اینه که اولاً تمام گناهام رو پاک کنی، ثانیاً همه چی هم بهم بدی .
برید یه دعا پیدا کنید توی ماه رمضان، ماه شعبان، مفاتیحُ زیر و رو کنید ببینید یه جایی هست این گونه بنده اجازه داشته باشه با خدا صحبت کنه .
لذا خیلی قدر ماه رجب رو بدونید.
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ؛ اى که براى هر خیرى به او امید دارم.
وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ ؛ و از خشمش در هر شرى ایمنى جویم
یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ ؛ اى که مىدهد (عطاى) بسیار در برابر (طاعت) اندک
یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ ؛ اى که عطا کنى به هر که از تو خواهد.
یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ ؛ اى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد.
وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ ؛ و نه تو را بشناسد
تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً ؛ از روى نعمت بخشى و مهرورزى
اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ ؛ عطا کن به من به خاطر درخواستى که از تو کردم
جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ ؛ همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را
وَاصْرِفْ عَنّى بِمَسْئَلَتى ؛ و بگردان از من به خاطر همان درخواستى که از تو کردم
اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ ؛ همه شر دنیا و شر آخرت را
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ ؛ زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد(یا کم نیاید)
وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ ؛ و بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ ؛ اى صاحب جلالت و بزرگوارى
یا ذَاالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ ؛ اى صاحب نعمت و جود
یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّارِ ؛ اى صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ
یکی از ویژگیهای نشاط کاذب آنی بودن آن میباشد یعنی در همان لحظه شخص بسیار شاد است و گاهی اوقات از حد نرمال بالا رفته و به سیستم اعصاب آسیب میزند، پس دوام ندارد و به علت اینکه هیجانات منفی را افزایش داده، غم و افسردگی را بالا برده، اعتیاد آور است. گوش دادن به موسیقیهای جاز، شرکت در مراسم لهو و لعب و حرام، مصرف قرصهای روانگردان و یا مواد مخدر، از این نوع نشاطهای کاذب میباشد. افرادی که شادی را به هر قیمتی میخرند باید بسیار باهوش باشند تا نشاطهای کاذب و پوچ را در عوض نشاط صادق خریداری نکنند. نشاط کاذب اعتیادآور است.
جوانان تا زمانی که در این محیطها هستند، شادند و وقتی بیرون میآیند دچار غم و اندوه وافسردگی شدید میشوند و به مراتب هر چقدر حضور آنان در این مجالس بیشتر باشد درجهی بیماری و افسردگی آنان بیشتر میشود.
به معنایی دیگر این نوع شادیها زاینده روحیهی با نشاط نیستند و در حقیقت از بین برنده و آفت نشاط محسوب میشوند. در بیمارستانهای روانی بسیار مشاهده میشود افرادی که در هیجانات بسیار از طریق مصرف قرصهای روانگردان و مواد مخدر قرار گرفته اند و سالهای زیادی از عمر خود را مجبورند برای سلامتی از دست رفته که گاهی هیچوقت بدست نمیآید به سر برند.
کافی است یکبار امتحان بفرمایید. در صورت گوش دادن به موسیقیهای حرام که مثل مسکن عمل میکنند، همان لحظه حال فرد را تغییر میدهد وگاهی او را به مرز جنون میکشاند و پس از قطع موسیقی آن حالت از بین میرود.
همه ما شاد وبا نشاط بودن را دوست داریم و مایلیم همه لحظات زندگی خود را در شادی به سر بریم اما چه شادی؟
نشاط مفید یا صادق
اولین مشخصه این نوع شادی اینست که دوام دارد یعنی شما تنها درآن لحظه شاد نیستید بلکه مانند دستگاه مولد انرژی، آن را تولید میکنید حال هر چقدر تأمین انرژی شما بیشتر باشد شادیتان افزونتر است.
ویژگی دیگر این شادی سلامت روحی و جسمی شماست. زیرا این نشاط هیچ آسیبی به شما نمیزند و درنتیجه سلامت شما را تضمین میکند، بسیاری از شادیها حسرتهای عمیقی را به دنبال خود میآورد وگاهی سرمایههای بسیار عظیم زندگی انسان را در لحظهای به باد میدهد. پس مشخصه اصلی نشاط صادق و کاذب یا به معنایی روشنتر آنی و باقی در دوام و نوع آسیب و یا تأمین کننده سلامتی روحی و جسمی انسان است.
«اما هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا؛ ما فقط راه را نشان میدهیم انتخاب با شماست شاکر باشید یا عصیانگر.».
خداوند در این آیه به زیبایی وصف ناپذیری کارت دعوت را برای همه ارسال میکند و انتخاب را به عهده خودشان میگذارد ؛ آنان مختارند که دعوت خدا را اجابت کنند یا دعوت شیطان را.
دین اسلام برای شادی و نشاط برنامههای بسیار ارزشمندی دارد و تنها دینی است که زندگی را بدون غم، ناراحتی وآسیبهای روحی و جسمی تعریف میکند و به این خاطر هر عملی که به او صدمه بزند در دین حرام میباشد.
خلاصه کلام : اگر مصمم به شاد زیستن هستید دیر یا زود باید احساس سپاسگزاری را در خود بیدار کنید. اگر بگویید : "وقتی سپاسگزاری خواهم کرد که زندگی ام بهتر شود" مطمین باشید که هرگز بهانه ای برای سپاسگزاری نخواهید یافت!
من از این شهر امید، شهر توحید که نامش مکه است وغنوده است میان صدفش، کعبه پاک، قصه ها مى دانم...
دست در دست من اینک بگذار تا از این شهر پر از خاطره، دیدن بکنیم،
هر کجا گام نهى در این شهر و به هر سوى که چشم اندازى مى شود زنده،
بسى خاطره ها در ذهنت
یادى از ابراهیم آنکه شالوده این خانه بریخت آنکه بتهاى کهن را بشکست
آنکه بر درگه دوست، پسرش را که جوان بود، به قربانى برد
یادى از هاجر و اسماعیلش، مظهر سعى و تکاپو و تلاش،
صاحب زمزمه زمزم عشق،
یادى از ناله جانسوز بلال که در این شهر، در آن دوره پر خوف و گزند به اَحَد بود،
بلند! یادى از غار حرا ، مهبط وحى
یادى از بعثت پیغمبر پاک،یادى از هجرت و از فتح بزرگ،
یادى از شِعب ابى طالب و آزار قریش!
شهر دین، شهر خدا، شهر رسول، شهر میلاد على(علیه السلام)
شهر نجواى حسین در عرفات ، شهر قرآن و حدیث ، شهر فیض و برکات.
تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى.
آنکه گفت لبّیک ، یعنى:
خدایا! به فرمانم. امر از تو، اجابت و اطاعت از من.