سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیاده خواهی


همیشه هم بد نیست


اگر بود در دعاے کمیل نمے خواندیم:


وَ اجْعَلْنِے مِنْ أَحْسَنِ عَبِیدِکَ نَصِیباً عِنْدَکَ وَ أَقْرَبِهِمْ

مَنْزِلَةً مِنْکَ‏ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ


و مرا از بهره‏ مندترین بندگانت نزد خود،و نزدیک‏ترین شان در منزلت

به تو و مخصوص ‏ترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان .


دعا که می کنی زیاد بخواه


زیادتر از حدت


در حد خدایت بخواه


فقط


لیاقتش راهم بخواه


و دست کم ظرفیتش





تاریخ : دوشنبه 92/6/18 | 8:5 صبح | نویسنده : ف.س | نظرات ()

حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است.

این لقب بر اساس رؤیاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهل بیت (ع) به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیت اللّه سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقه مند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت.

شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و یا امام صادق (ع) مشرّف شد. امام به ایشان فرمودند: «عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ.» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن .
ایشان به گمان اینکه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض کرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه(س) در قم است.» سپس افزود:«به دلیل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شریف حضرت زهرا(س) پنهان بماند; از این رو قبر حضرت معصومه(س) را تجلّى گاه قبر شریف حضرت زهرا(س) قرار داده است. - 
اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه(س) داده است.»
مرحوم مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار ایران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل بیت(ع) ترک کرد.




تاریخ : یکشنبه 92/6/17 | 1:57 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

 


این اتفاق چند روز پیش افتاد :

فردا عروسی دختر داییم هست و دایی و زندایی م که ارومیه زندگی می کنند، ما رو برای رفتن به عروسی دعوت کردند . از طرفی مشغله ی کاری داشتیم و از طرف دیگه غریبی داییم در اونجا ما رو واداشت که برنامه ی رفتن رو هر جوری هست ردیف کنیم و دلش رو شاد کنیم و تعدادی از ما عازم سفر بشن .ما به اتفاق دو خواهر و خونوادشون و داداش مجردم تصمیم گرفتیم که یک روز در تهران استراحت کنیم و بعد به طرف ارومیه بریم.

روز یک شنبه بعد از نماز مغرب و عشا از گرگان حرکت کردیم .

اولین اتفاق :

 در نزدیکی جاده فیروزکوه آمپر آب ماشینمون( پژو 206) بالا رفت و به هر مکافات بود خودمون رو به فیروز کوه رسوندیم. داداشم و دامادمون هر کاری کردند نتونستند علت خالی شدن روغن موتور رو پیدا کنند . ساعت حدود 3 نیمه شب بود و چون فرداش تعطیلی بود ایران خودرو قبول نمی کرد که برا تعمیربیاد. صاحب سوپر مارکتی که جلوی مغازش پارک کرده بودیم یه مکانیک آشنا سراغ داشت و زنگ زد و حدود 5دقیقه بعد اومد و اون آقا هم زنگ زد به رفیقش و لوازم مورد نیاز رو رفت از مغازش گرفت و تا حدود زیادی ماشین روبراه شد .واقعا خداخواهی بود که ما جلوی اون سوپر مارکتی بایستیم که رفیق مکانیک داشته باشه ! مکانیک می گفت اگه دیرتر اقدام کرده بودید موتور ماشین داغون می شد!!!

اتفاق دوم :

حدود ساعت 5 صبح به تهران رسیدیم و در خونه ای که یکی ازدامادامون از قبل برا رفت و آمدشون اجاره کرده بود مستقر شدیم . بعد از استراحت ، غروب اون روز تصمیم گرفتیم بیرون دوری بزنیم که انگشت خواهرم هنگام بستن در صندوق عقب سانتافه لای در گیر می کنه وچون در این ماشین سنگینه  به شدت ضربه می بینه !!!

اتفاق سوم :

به هر شکلی بود رفتیم و هوایی عوض کردیم و به خونه برگشتیم . داداشم تا 2 نیمه شب خوابش نمی بره و چمدونش رو از داخل ماشینش توی خونه میاره . صبح که بیدار شدیم دو تا دامادامون میرن برا صبحانه خرید کنند می بینند شیشه عقب ماشین داداشم رو شکستند و تمام کفش و لباسها ی مجلسی خواهرم و دخترش و شوهرش رو به همراه طلاهاشون که توی چمدون بوده بردند و روی هم قریب 10 میلیون جنس بود + دو تا کت و شلوارمجلسی داداشم .  به کلانتری گزارش دادندو جالب بود که تا اون لحظه حدود 27 فقره دزدی از منطقه 5 تهران گزارش شده بود! شیشه عقب ماشین داداشم 550000 تومن هزینه برداشت !!!

اتفاق چهارم :

اون روز به هر شکلی بود گذشت . فردای اون روز خواهرم رو به بازار بردیم که مقداری البسه تهیه کند چون تمام لباسهاشون رو آقا دزده برده بود .بعد از ظهر اون روز با اینکه دل و دماغی نداشتیم بااصرارهای دایی و زندایی حرکت کردیم. تو جاده ی پر ترافیک تهران – کرج ناگهان یه پژو با سرعت زیاد به یه پراید می زنه و پراید رو به ماشین دامادمون می کوبه و سپر سانتافه ش می شکنه .دامادمون راننده ی پژو رو که داشت از ترس جلو زن و بچه ش سکته می کرد بخشید .

 بالاخره به گوشه ی جاده پناه بردیم و همه تصمیم گرفتیم به خونه برگردیم چون این مسافرت رو خوش یمن ندیدیم.

ساعت حدود15 .5 صبح روز پنج شنبه به خونه هامون رسیدیم.

رویایی عجیب :

جالبه همون زمانی که به گرگان رسیدیم مادرم داشت خواب میدید که هممون در خونه ی قدیمی مون که علی آباد بود هستیم . حاج آقای نور مفیدی میاد جلو از مادرم می پرسه بچه ها همه صحیح و سالم رسیدند ؟ مادرم میگه : بله . حاج آقای نور مفیدی به اطرافیانش که چند نفر بودند میگه: خدا رو شکر ، ماموریت ما تموم شد حالا بریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

...................................................................


و عروسی دختر داییم فرداست  :))))

خانم دکتر ، آقا دکتر پیوندتان مبارک گل تقدیم شما

 

 

 

 




تاریخ : جمعه 92/6/15 | 10:41 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

دائم شکر گزار باشیم که :
شاید بدترین شرایط زندگی ما ، برای دیگران آرزو باشد .


  خداوند در  آیه13 سوره مبارکه سبا، بعد از ذکر مواهب خود، خطاب به

دودمان حضرت داود مى‏ فرماید:" اى آل داود شکرگزارى کنید" (اعْمَلُوا

آلَ داوُدَ شُکْراً). اما عده کمى از بندگان  شکرگزارند"! (وَ قَلِیلٌ مِنْ

عِبادِیَ الشَّکُورُ) بدیهى است منظور از شکرگزارى تنها شکر با زبان

نیست بلکه منظور" شکر در عمل" است، یعنى استفاده از مواهب در

مسیر همان اهدافى که بخاطر آن آفریده و اعطا شده ‏اند، و مسلم

است کسانى که مواهب الهى را عموما در جاى خود به کار گیرند

اندکى بیش نیستند.

رودکی می سراید:


زمانه پندی آزادوار داد مرا

زمانه راچو نکو بنگری، همه پند است

به روز نیـک کسان گفت تا تو غم نخوری

بسا کسا که به روز تو آرزومند است




تاریخ : جمعه 92/6/15 | 8:45 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

آنقدر جای تو خالیست
که هیچ گزینه ای آن را پر نمی کند حتی تمام موارد





تاریخ : پنج شنبه 92/6/14 | 7:28 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User