یکی از همکارانم ( دبیر فیزیک)چند روز پیش به دلیل بیماری لاعلاج دار دنیا رو وداع گفت. این خانم سنش هنوز به چهل نرسیده بود ولی انقدر برای خودش حسنه گذاشته بود که در هر محفلی که می نشینم و یادی ازش میشه همه به نیکی ازش یاد می کنند.
اینکه بسیار خیّر بود، غریب نواز بود، مهربان و گشاده رو بود، با هیچکس حتی شاگردانش بد برخورد نمی کرد، مومن بود ، همسر دوست بود ، صبور بود و.....
به قول سعدی:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز .... مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
خدایا
ما رو ببخشای . از سر تقصیرات ما درگذر که تو آمرزنده ی هر خطایی
دست نیازم به در خانه توست یا الله . دستم بگیر که تو دستگیر عالمی.
خدایا از این می ترسم که عمرم به پایان برسه ولی کوله بار گناهانم همچنان بر دوشم سنگینی کنه . خدایا اگه تو نبخشی چه کنم؟
اشک هایم تنها سرمایه ی من است این سرمایه را به درگاهت هدیه می کنم .
بضاعت نیاوردم الّا امید خدایا زعفوم مکن ناامید