امام رضا (علیه السلام) در زمان ولایت عهدی خود، مناظرات مختلفی را با افراد و گروه های متعددی انجام دادند که اکثر آنها توسط مأمون صورت می گرفت. دستگاه خلافت عباسی، مخصوصا شخص مأمون، با اهدافی خاص، از اندیشوران مذاهب و فرقه های گوناگون، دعوت می کرد و آنان را رو در روی امام (علیه السلام) قرار می داد. با مطالعه در شخصیت، روحیات و افکار مأمون، آشکار می شود که او از تشکیل چنین جلسات و همایشهایی، اهدافی سیاسی را دنبال می کرد. هر چند شخصاً به مباحثات علمی علاقه مند بود، ولی مأمون به عنوان خلیفه، شخصی نبود که بخواهد با این گونه مباحثات و مناظرات، عظمت و حقانیت خاندان پیامبر (علیهم السلام) را به نمایش بگذارد و شخصیتی را که مورد توجه انقلابیون آل علی (علیه السلام) بود، درجامعه مطرح کند و علم و شکوه و شایستگی و برتری آنان را به دیگران بنمایاند، بلکه در پس این تلاشها، اهدافی سیاسی داشت و چه بسا بی میل نبود که در این نشستها، برای یکبار هم که شده، امام از پاسخگویی به پرسشها عاجز بماند! انگیزه مأمون از برگزاری این گونه مناظره ها، هرچند مورد اختلاف پژوهشگران و صاحب نظران است، اما در این نکته نمی توان تردید کرد که غلبه امام بر حریفان و طرف های مناظره، با استناد بر کتاب های خودشان و بر اساس منطقی محکم و استوار، در نهایت به اثبات حقّانیت و احیای اسلام، مجاب شدن مدعیان گوناگون، اثبات برتری و حقّانیت ائمّه اهل بیت (ع) و پیروان و شیعیان آنها منجر شد. در پی این مناظره ها بود که یکی از پویاترین کانون های علوم اسلامی، به ویژه شیعی، در خراسان پا گرفت و در دوره های بعد، به ایفای نقشی حیاتی در پاسداری از اسلام و تشیّع و ترویج آن پرداخت. ارزش هرچه بیشتر این مناظره ها، به ویژه با استناد بر کتب مقدّسی همچون تورات، انجیل و زبور، زمانی به خوبی روشن می شود که شرایط شگفتِ حاکم بر منطقه عمومی خراسان بزرگ از نظر تنوّع فرقه ها و نحله های دینی و مذهبی گوناگون و چالش هایی که از این ناحیه متوجه اسلام و جامعه مسلمانان بود، مورد توجه قرار گیرد.
عبدالسلام هروی که در بیشتر نشستها و مناظرات حضور داشته است، می گوید: «هیچ کس را از حضرت رضا (علیه السلام) داناتر ندیدم و هیچ دانشمندی آن حضرت را ندیده، مگر این که به برتری علم او گواهی داده است. در محافل و مجالسی که گروهی از دانشوران و فقیهان و دانایان ادیان مختلف حضور داشتند، بر تمامی آنان غلبه یافت، تا آن جا که آنان به ضعف علمی خود و برتری امام (علیه السلام) اذعان و اعتراف داشتند».[1]
[1]. إعلام الوری، ص 315؛ اثبات الهداه، ج 6، ص28