باز هم موسم پرپر شدن گل آمد
باز هم فصل فراق گل و بلبل آمد
آسمان دل ما ابرى و بارانى شد
دیده را موسم اشک و گهرافشانى شد
******
دل بى سوز و گداز از غم زهرا(س) دل نیست
دل اگر نشکند از ماتم او، جز گل نیست
خون و اشک از دل و از دیده ما مى جوشد
فاطمه(س) صورت خود را ز على (ع)مى پوشد
عمر کوتاه تو، اى فاطمه(س) فهرست غم است
قبر پنهان تو روشنگر اوج ستم است
رفتى، اما ز تو منظومه غم بر جا ماند
با دل خسته و بشکسته على(ع) تنها ماند
اثر دست ستم از رخ نیلى نرود
هرگز از یاد على(ع)، ضربت سیلى نرود
با على راز نگفتى تو زبازوى کبود
باپدرگوى که بعد از تو چه بود و چه نبود
شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا
مرگ جانسوز چرا؟ دفن غریبانه چرا؟
داغ ما آتش و میخ در و سینه است هنوز
مدفن گمشده در شهر مدینه است هنوز
باغ، تاراج شده، عطر اقاقى مانده است
سنت دفن شبانه ز تو باقى مانده است