معیار تشخیص « توحید » از « شرک » چیست ؟
پاسخ : مهمترین مسأله ، در مباحث مربوط به توحید و شرک ، شناخت معیار آن دو می باشد و تا این مسأله ، به صورت کلیدی حل نشود ، بخشی از مسائلی که جنبه روبنایی دارد ، حل نخواهد شد . از این جهت مسأله توحید و شرک را در ابعاد مختلف ، امّا به صورت فشرده ، مطرح می کنیم :
1 ـ توحید در ذات
توحید در ذات ، به دو صورت ، مطرح می شود :
الف ـ خدا ( و به تعبیر دانشمندان علم کلام : « واجب الوجود » ) یکی است و نظیر و مثلی ندارد ، این همان توحیدی است که خداوند از آن در قرآن مجید به صورت های گوناگون یاد می کند و می فرماید :
« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیِءٌ » . ( 1 )
ـ هیچ چیز ، نظیر و مثل او نیست .
و در جای دیگر می فرماید :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شوری : 11
« وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفواً أحَداٌ » . ( 1 )
ـ هیچ همتا و مانندی برای او نیست .
البته گاهی این نوع از توحید ، به صورت عوامانه ، به گونه ای دیگر تفسیر می شود که رنگ توحید عددی به خود می گیرد و آن این که : خدا یکی است ، دو تا نیست .
ناگفته پیداست که این نوع از توحید ( عددی ) شایسته مقام الهی نیست .
ب : ذات خدا بسیط است نه مرکّب ؛ زیرا ترکّب یک موجود از اجزای ذهنی یا خارجی ، نشانه نیاز او به اجزای خود می باشد و « نیاز » نشانه « امکان » است و امکان ملازم با احتیاج به علّت ، و همگی با مقام واجب الوجود ، ناسازگار است .
2 ـ توحید در خالقیّت
توحید در خالقیت از مراتب توحید است که مورد پذیرش عقل و نقل می باشد .
از نظر عقل ، ما سوی الله یک نظام امکانی است که فاقد هر نوع کمال و جمال است و هر چیز هر چه دارد ، از سرچشمه فیض غنیّ بالذّات گرفته است . پس آنچه در جهان از جلوه های کمال و جمال دیده می شود ، همگی از آن او است .
و امّا از نظر قرآن آیات فراوانی بر توحید در خالقیت ، تصریح می نماید که به عنوان نمونه ، به یکی از آنها اشاره می کنیم :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخلاص : 4
« قُلِ اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْء وَهُوَ الْواحِدُ القَهّارُ » . ( 1 )
ـ بگو : خدا آفریننده همه چیز و یگانه و غالب است .
بنابراین ، توحید در خالقیّت به صورت کلّی نمی تواند د رمیان إلهیّون مورد اختلاف باشد . چیزی که هست ، توحید در آفرینش دو تفسیر دارد که ما هر دو را یادآور می شویم :
الف : هر نوع نظام علّی و معلولی و روابط سببی و مسبّبی که در میان موجودات وجود دارد ، همگی به علّة العلل و مسبّب الأسباب منتهی می شود و در حقیقت ، خالق مستقل و اصیل ، خدا است و تأثیر غیر خدا در معلول های خود ، به صورت تبعی و اذن و مشیّت او است .
در این نظریّه به نظام علّت و معلول در جهان ، که علم بشر نیز از آن پرده برداشته است ، اعتراف می شود . ولی در عین حال مجموع نظام به گونه ای متعلّق به خدا است و او است که این نظام را پدید آورده و به اسباب ، سببیّت و به علّت ها ، علیّت و به مؤثرها تأثیر بخشیده است .
ب : در جهان ، تنها یک خالق وجود دارد و آن خدا است و در نظام هستی ، هیچ نوع تأثیر و تأثّری ، میان اشیا وجود ندارد و خدا ، خالق بلاواسطه تمام پدیده های طبیعی است و حتی قدرت بشر ، در فعل او نیز ، تأثیری ندارد .
بنابراین ، در جهان یک علّت بیش نداریم و او جانشین تمام آنچه که علم ، به عنوان علل طبیعی معرّفی می کند ، می باشد .
البته چنین تفسیری برای توحید در خالقیّت ، مورد عنایت گروهی از دانشمندانِ اشاعره می باشد ولی برخی از شخصیّت های آنان ؛ مانند امام الحرمین ( 2 ) و در این اواخر ، شیخ محمّد عبده در رساله توحید ، به انکار این
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ رعد : 16
2 ـ ملل و نحل ( شهرستانی ) ، ج 1
تفسیر برخاسته اند و تفسیر نخست را برگزیده اند .
3 ـ توحید در تدبیر
از آنجا که آفرینش مخصوص خدا است ، تدبیر نظام هستی نیز از آن او می باشد و در جهان تنها یک مدبّر وجود دارد و همان دلیل عقلی که توحید در خالقیّت را تثبیت می کند ، توحید در تدبیر را نیز به ثبوت می رساند .
قرآن مجید نیز ، در آیات متعدّدی ، خداوند را تنها مدّبر جهان معرفی می نماید و می فرماید :
« قل أغیر الله أبغی ربّاً و هو ربُّ کلّ شئ » . ( 1 )
ـ بگو : آیا جز خدا پروردگاری بجویم در حالی که او مدّبر همه چیز است .
البته همان دو تفسیری که درباره توحید در خالقیّت بیان شد ، در مورد توحید در تدبیر نیز مطرح می گردد و از نظر ما مقصود از توحید در تدبیر ، انحصار تدبیر استقلالی به خدا است .
بر این اساس ، این که در میان موجودات نظام هستی ، نوعی تدبیرهای تبعی وجود دارد ، همگی به اراده و مشیّت خدا صورت می گیرد . قرآن کریم نیز ، به این نوع مدبّرهای وابسته به حق ، اشاره می کند و می فرماید :
« فَالْمُدَبِّراتِ أمْراً » . ( 2 )
ـ آنان که امور ، نظام هستی را اداره می کنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ انعام : 164
2 ـ نازعات : 5
4 ـ توحید در حاکمیت
توحید در حاکمیّت بدان معنا است که حکومت به صورت یک حقّ ثابت از آن خدا است و تنها او حاکم بر افراد جامعه می باشد ، چنان که قرآن مجید می فرماید :
« إنِ الْحُکْمُ إلاّ لِلّهِ » . ( 1 )
ـ حقّ حاکمیّت ، تنها از آن خدا است .
بنابراین ، حکومت دیگران باید به مشیّت او صورت پذیرد تا انسان های وارسته ای زمام امور جامعه را در دست بگیرند و مردم را به سرمنزل سعادت و کمال رهبری نمایند ، چنانکه قرآن کریم می فرماید :
« یا داوُودُ إنّا جَعَلْناکَ خَلِیْفَةً فِی الاْرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ الناسِ بِالْحَقِّ » . ( 2 )
ـ ای داوود ، ما تو را به عنوان نماینده خویش در زمین قرار دادیم ، پس در میان مردم ، به حقّ حکم و فرمانروایی نما .
5 ـ توحید در طاعت
توحید در طاعت ، به معنای آن است که مطاع بالذّات و کسی که پیروی از او ، اصالتاً لازم است ، خداوند بزرگ می باشد .
بنابراین ، لزوم اطاعت دیگران ؛ مانند پیامبر ، امام ، فقیه ، پدر و مادر همگی به فرمان و اراده او است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ یوسف : 40
2 ـ ص : 26
6 ـ توحید در قانونگذاری و تشریع
توحید در تقنین بدان معنا است که حقّ قانونگذاری و تشریع ، تنها از آنِ خدا است . بر این اساس ، کتاب آسمانی ما ، هرگونه حکمی را که از چهارچوب قانون الهی خارج باشد مایه کفر ، فسق و ستم قلمداد می نماید ، آنجا که می فرماید :
« وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ فَاُولئِکَ هُمُ الْکافِرُوْنَ » . ( 1 )
ـ آنانکه براساس قوانین الهی حکم نمی کنند ، کافرند .
« وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ فَاُولئِکَ هُمُ الفاسِقُوْنَ » . ( 2 )
ـ آنانکه براساس قوانین الهی ، حکم نمی کنند ، فاسقند .
« وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أنْزَلَ اللهُ فَاُولئِکَ هُمُ الظّالِمُوْنَ » . ( 3 )
ـ آنانکه بر مبنای مقررّات الهی حکم نمی نمایند ، ستمگرانند .
7 ـ توحید در عبادت
مهمترین بحث پیرامون توحید در عبادت ، تشخیص معنای « عبادت » است ؛ زیرا همه مسلمانان در این مسأله ، اتّفاق نظر دارند که عبادت مخصوص خدا است و جز او را نمی توان پرستش نمود ، چنانکه قرآن کریم در این زمینه می فرماید :
« اِیّاکَ نَعْبُدُ وَایّاکَ نَسْتَعِیْنُ » . ( 4 )
ـ تنها تو را می پرستیم و از تو کمک می جوییم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مائده : 44
2 ـ مائده : 47
3 ـ مائده : 45
4 ـ حمد : 4
از آیات شریفه قرآن ، چنین استفاده می شود که این مسأله ، یک اصل مشترک در میان دعوت تمام پیامبران بوده است و همه سفیران الهی به منظور تبلیغ آن ، برانگیخته شده اند . قرآن مجید ، در این زمینه می فرماید :
« وَلَقَدْ بَعَثْنا فِیْ کُلِّ اُمّة رَسُوْلاً أنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُو الطّاغُوتَ » . ( 1 )
ـ میان هر امّتی ، پیامبری برانگیختیم که خدا را بپرستید و از سرکشان و طغیانگران ، دوری گزینید .
بنابراین ، در این اصل مسلّم که پرستش ، مخصوص خدا است و جز او را نباید عبادت نمود ، سخنی نیست و هیچ فردی را نمی توان موحّد دانست مگر این که این اصل را بپذیرد .
سخن در جای دیگر است و آن این که معیار تشخیص « عبادت » از غیر عبادت چیست ؟
و آیا مثلاً بوسیدن دست معلّم ، پدر و مادر ، علما و دانشمندان و هر نوع کرنشی که در برابر ذوی الحقوق ، صورت پذیرد ، عبادت آنها بشمار می رود ؟ و یا این که عبادت ، به معنای مطلق خضوع و کرنش فوق العاده نیست بلکه در آن ، عنصری معتبر است که تا آن عنصر در ماهیّت عمل تحقق نیابد ، هیچ نوع خضوع ، هر چند در حدّ سجده باشد ، رنگ پرستش به خود نمی گیرد .
اکنون باید دید آن عنصر که به خضوع ها و کرنش ها ، نام عبادت و عنوان پرستش می دهد ، چیست ؟ و این مسأله مبحثی مهمّ است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نحل : 36
معنای حقیقی عبادت
آیات قرآنی نیز که بیانگر مناظره ابراهیم با مشرکان بابل است ، روی کلمه « ربّ » تکیه می کند ( 1 ) و لفظ « ربّ » به معنای صاحب و مدبّر مملوک خود می باشد .
عرب ، به صاحب خانه می گوید : « ربّ البیت » و به صاحب مزرعه می گوید : « ربّ الضیعه » به خاطر این که کارگردانی منزل و کشتزار ، برعهده صاحب آن می باشد .
قرآن مجید ، با معرّفی نمودن خدا به عنوان تنها مدبّر و پروردگار جهان ، به مبارزه با گروه مشرکان برمی خیزد و همگی را به سوی پرستش خدای یگانه فرا می خواند و چنین می فرماید :
« اِنَّ اللهَ رَبِّیْ وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوْهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیْمٌ » . ( 2 )
ـ خدای بزرگ ، ربّ من و ربّ شما است ، پس او را بپرستید که این ، راه راست می باشد .
و در جای دیگر می فرماید :
« ذلِکُمُ اللهُ رَبُّکُمْ لا إلهَ إلاّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیء فَاعْبُدُوْهُ » . ( 3 )
ـ او است خدایی که ربّ شما است ، هیچ خدایی جز او وجود ندارد ،آفریننده هر چیز است ، پس او را پرستش نمایید .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ انعام : 78 ـ 76
2 ـ آل عمران : 51
براین اساس ، بسیاری از موضوعات مانند :
تبرک جستن به آثار اولیای الهی و بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم آنان ، توسّل به عزیزان درگاه خدا ،
ندای بندگان وارسته پروردگار ،
و بزرگداشت زاد روز و یا وفیات اولیای خدا و . . .
که برخی افراد ناآگاه به آنها ، رنگ پرستش غیر خدا و شرک می دهند ، همگی از گردونه « عبادت » و پرستش غیرخدا ، بیرون است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3 ـ انعام : 102