آیاابوطالب باایمان ازدنیا رفت که به زیارت او می روید ؟
پاسخ : ابوطالب ، فرزند عبدالمطلب و پدر بزرگوار امیرمؤمنان علی ( علیه السلام ) و عموی پیامبر گرامی ( صلّی الله علیه وآله ) از دیدگاه شیعه ، مردی مؤمن به رسالتِ رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) و در همه مشکلات و تنگناهای صدر اسلام یار و یاور پیامبر بوده است .
خانواده ابوطالب
وی در خانه ای چشم به جهان گشود که سرپرستی آن را جدّ پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) و قهرمان پیروان مکتب ابراهیم خلیل ؛ یعنی « عبدالمطلب » بر عهده داشت و با اندک کاوشی در تاریخ جزیرة العرب ، روشن می شود که عبدالمطلب در بحرانی ترین شرایط و خطرناک ترین برهه از زندگانی خویش ، دست از خداپرستی و حمایت از آیین توحید برنداشت . آنگاه که ابرهه ، لشکری گران از فیل سواران برانگیخت و به قصد ویران نمودن کعبه ، به سوی مکّه حرکت نمود ، در میان راه ، برخی از شتران عبدالمطلب را مصادره کرد ، هنگامی که عبدالمطلب به منظور بازستاندن شتران خود نزد وی آمد ، ابرهه با شگفتی
پرسید : چرا به جای درخواست بازگرداندن شتران خویش ، خواهان بازگشت لشکر من و چشم پوشی از ویران کردن خانه کعبه نشدی ؟
عبدالمطلب با روحی سرشار از ایمان و اعتماد به خدا ، پاسخ داد :
« أنا ربّ الإبل وللبیت ربّ یمنعُه ] یحمیه [ » . ( 1 )
ـ من صاحب شترانم هستم و این خانه ـ کعبه ـ نیز صاحبی دارد که از آن ، پاسداری و حمایت خواهد نمود .
آنگاه به سوی مکّه روان گردید تا در کنار کعبه در حالی که حلقه در آن را در دست گرفته بود ، چنین گفت :
یارب لا أرجولهم سواکا * * * یا رب فامنع منهم حماکا
انّ عدوّ البیت من عاداکا * * * امنعهم أن یخربوا فناکا ( 2 )
ـ پروردگارا ! من به کسی جز تو امید ندارم . خدایا ! حرم امن خود را از این دشمنان نگهبان باش . دشمنان این خانه با تو در ستیزند ، آنان را از ویران کردن خانه خویش بازدار .
این سخنان شیوا و امثال آن گواه روشنی بر خداپرستی و ایمان استوار عبدالمطلب ـ پدر بزرگوار ابوطالب ـ است . ولذا یعقوبی در تاریخ خود پیرامون عبدالمطلب ، چنین می نگارد :
« رفض عبادة الأصنام و وحّدالله عزّ وجل » ( 3 )
ـ عبدالمطلب از پرستش بت ها دوری جُست و به خدای یگانه معتقد بود .
اکنون ببینیم این پدر خداپرست و مؤمن درباره فرزند خود ـ ابوطالب ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کامل بن اثیر ، ج 1 ، ص 261 ، ط مصر ، سنه 1348 هـ .
2 ـ مدرک سابق
3 ـ تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 7 ، ط نجف
ابوطالب از دیدگاه عبدالمطلب
از لابلای فرازهای تاریخ ، به خوبی روشن می گردد که برخی از پیشگویان روشن ضمیر ، عبدالمطلب را از آینده درخشان پیامبر گرامی و نبوّت وی ، آگاه ساخته بودند .
هنگامی که « سیف بن ذی یزن » زمام حکومت حبشه را بدست گرفت ، عبدالمطلب در راس هیأتی بر وی وارد گردید و پس از ایراد نطقی شیوا ، فرمانروای حبشه به وی مژده داد که پیامبری گرانقدر در خاندان تو پا به عرصه وجود نهاده است و سپس در مورد ویژگی های او چنین گفت :
« اسمه محمّد ـ صلی الله علیه ] وآله [ و سلّم ـ یموت أبوه و اُمّه ویکفله جدّه و عمّه » . ( 1 )
ـ نام او محمد است و پدر و مادر وی می میرند و جدّ و عمویش سرپرستی وی را برعهده می گیرند .
آنگاه در توضیح بیشتر صفات این پیامبر آینده چنین افزود :
یعبد الرّحمن و یدحض الشّیطان و یخمد النّیران و یکسر الأوثان . قوله فصلٌ و حکمه عدلٌ و یأمر بالمعروف و یفعله و ینهی عن المنکر و یبطله » . ( 2 )
ـ خدای یگانه و رحمان را می پرستد و شیطان را باز می دارد و آتش ها را خاموش می سازد و بت ها را در هم می شکند . سخن او ملاک تشخیص حق از باطل و فرمان وی بر اساس عدل است . مردم را به نیکی فرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سیره حلبی ، ج 1 ، ط مصر ، ص 136 و 137 و ط بیروت ، ص 114 و 115
2 ـ مدرک سابق
می خواند و خود نیز نیکوکار است ، و آنان را از بدی بازمی دارد و زشتی ها را می زداید .
سپس به عبدالمطلب گفت :
« انّک لجدّه یا عبدالمطلب غیر کذب » . ( 1 )
ـ بی شک ، تو جدّ آن پیامبری .
عبدالمطلب پس از شنیدن این مژده روح افزا ، سجده شکر نمود و شرح حال آن مولود مبارک را چنین بیان داشت :
« انّه کان لی ابنٌ و کنت به مُعجباً و علیه رقیقاً و إنّی زوّجته ـ کریمةً من کرائم قومی آمنة بنت وهب بن عبدمناف ابن زهرة فجاءت بغلام فسمّیتُهُ محمّداً مات ابوهُ و اُمُّه وکفلتهُ أنّا و عَمُّه (یعنی أبا طالب ) » . ( 2 )
« فرزندی داشتم که بسیار مورد علاقه من بود ، بانویی گرامی را به نام « آمنه » دختر وهب بن عبد مناف ، به عقد ازدواجش درآوردم . آن بانو ، پسری به دنیا آورد که وی را محمد نامیدم ، پس از چندی پدر و مادر او از دنیا رخت بربستند و من و عموی او ـ ابوطالب ـ سرپرستی وی را برعهده گرفتیم .
از این سخنان چنین برمی آید که عبدالمطلب از آینده درخشان آن کودک یتیم آگاه بوده است ولذا درصدد برآمد تا پس از خویش ، سرپرستی او را به ـ گرامی ترین فرزندان خود ابوطالب ـ واگذار نماید و دیگران را از این سعادت بی مانند ، محروم کند .
از اینجا معلوم می شود که ابوطالب در چشم انداز پدر مؤمن و موحّد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مدرک سابق .
2 ـ مدرک سابق ] سیره حلبی [ ، ج 1 ، ص 137 ، ط مصر .
خویش ، از چنان مرتبه ایمان و وارستگی برخوردار بوده که تنها او شایستگی سرپرستی پیامبر گرامی را داشته است . ( 1 ) اینک به منظور توضیح بیشتر ، دلائل روشن ایمان ابوطالب را برمی شماریم :
دلائل ایمان ابوطالب
1 ـ آثار ادبی و علمی ابوطالب
دانشمندان و مورّخان اسلامی ، قصائد شیوایی را از ابوطالب حکایت کرده اند که از لابلای آن آثار بلند علمی و ادبی ، می توان به ایمان راستین وی پی برد و ما از میان آن آثار انبوه ، به برخی از آنها اشاره می کنیم :
لیعلم خیارُ النّاس أنّ محمّداً * * * نبیٌّ کموسی و المسیح ابن مریم
أتانا بهدی مثل ما أتیا بِهِ * * * فکلّ بأمر الله یهدی و یعصم ( 2 )
ـ مردمان شریف و بزرگوار باید بدانند که محمد ( صلّی الله علیه وآله ) بسان موسی و عیسی پیامبر است و همان روشنایی آسمانی که آن دو داشتند ، او نیز دارد ، پس همه پیامبران الهی به فرمان خدا مردم را هدایت نموده و از گناه بازمی دارند .
ألم تعلموا أنا وجدنا محمداً * * * رسولاً کموسی خطّ فی أوّل الکتب
وأنّ علیه فی العباد محبّةً * * * ولا حیف فیمن خصّه الله بالحُب ( 3 )
ـ آیا نمی دانید که ما محمد ( صلّی الله علیه وآله ) را پیامبری مانند موسی یافتیم که در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ برای توضیح بیشتر به « سیره حلبی » ، ط مصر ، ج 1 ، ص 134 ، و سیره ابن هشام » ، ط بیروت ، ج 1 ، ص 189 و « ابوطالب مؤمن قریش » ، ص 109 ، ط بیروت و « طبقات کبری » ، ج 1 ، ص 117 ، ط بیروت ، مراجعه گردد .
2 ـ الحجّه ، ص 57 . و نظیر آن در مستدرک حاکم ، ج 2 ، ص 623 ، ط بیروت .
3 ـ تاریخ ابن کثیر ، ج 1 ، ص 42 . شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید ) ، ط 2 ، ج 14 ، ص72 .
کتاب های آسمانی بیان گردیده ؟ مردم او را دوست می دارند و نباید در مورد کسی که خدای بزرگ ، دوستی وی را در دل ها قرار داده است ، ستم روا داشت » .
لَقد أکرم الله النّبی محمّداً * * * فَأکرَمُ خلق الله فی الناس أحمد
وشقَّ له من اسمِهِ لیُجلَّه * * * فذو العرش محمودٌ و هذا محمّداً ( 1 )
ـ خدای بزرگ ، پیامبر خود محمد را گرامی داشت ، بر این اساس ، گرامی ترین آفریده خدا احمد است . خداوند نام پیامبر را از نام خود مشتق فرمود تا از مقام وی تجلیل نماید ، پس پروردگار صاحب عرش ، محمود ( ستوده ) وپیامبر او احمد ( بسیار ستایشگر ) است .
والله لن یصلوا إلیْک بجمعهم * * * حتّی اُوسّد فی التُّراب دفینا
فاصدع بأمرک ما علیکَ غضاضة * * * و ابشر بذلک و قرّمنک عیوناً
و دعوتنی و علمت أنک ناصحی * * * ولقد دعوت و کُنت ثمّ أمینا
و لقد علمتُ بأنّ دین محمد ( صلّی الله علیه وآله ) * * * من خیر أدیان البریّة دِینا ( 2 )
ـ ای رسول خدا ، هرگز دشمنان به تو دست نخواهند یافت تا آنگاه که من در بستر خاک بیارمم ، پس بی باک باش و آنچه را بدان مأموری آشکارساز و مژده ده و چشمها را روشنی بخش . تو مرا به آیین خود فرا خواندی و من می دانم که تو خیرخواه من هستی و در دعوت خویش ، استوار و درستکاری ، و من به روشنی دانستم که آیین محمد ( صلّی الله علیه وآله ) بهترین ادیان جهان است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید ) ، ط 2 ، ج 14 ، ص 78 ؛ تاریخ ابن عساکر ، ج 1 ، ص 275 ؛ تاریخ ابن کثیر ، ج 1 ، ص 266 ؛ تاریخ الخمیس ، ج1 ، ص 254 .
2 ـ خزانة الأدب بغدادی ، ج 1 ، ص 261 ؛ تاریخ ابن کثیر ، ج 3 ، ص 42 ؛ شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید ) ، ج 14 ، ص 55 ، ط 2 ؛ فتح الباری ، ج 7 ، ص 153 ـ 155 . الإصابة ، ج 4 ، ص 116 ، ط مصر ، سنه 1358هـ . دیوان ابی طالب ، ص12 .
2 ـ طرز رفتار ابوطالب با پیامبر بیانگر ایمان اوست
همه تاریخ نگاران مشهور اسلامی ، فداکاری های بی نظیر او از ساحت مقدّس رسول خدا را یادآور شده اند که خود دلیلی است گویا بر اعتقاد راسخ وی .
ابوطالب به منظور حمایت از اسلام و حراست از پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) سه سال آوارگی و زندگی در « شعب ابی طالب » را در کنار رسول خدا ، بر ریاست قریش ترجیح داد و تا پایان محاصره اقتصادی مسلمانان ، در کنار آن باقی ماند و همه مشکلات را در آن شرایط طاقت فرسا تحمّل نمود . ( 1 )
علاوه بر این ، ابوطالب فرزند گرامی خود ، علی ( علیه السلام ) را به همراهی وهمگامی کامل با رسول خدا فرا خواند و از وی خواست تا در همه شرایط دشوار صدر اسلام ، ملازم آن حضرت باشد .
ابن ابی الحدید معتزلی ، در شرح نهج البلاغه ، این سخن را از ابوطالب حکایت نموده که به فرزند خود ـ علی ( علیه السلام ) ـ فرمود :
« رسول خدا تو را تنها به نیکی دعوت می نماید ، پس همواره ملازم و همراه او باش » . ( 2 )
روشن است که هین همه خدمات ارزنده ابوطالب به پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) و فداکاری های بی شائبه وی در دفاع از حریم مقدس اسلام ، بارزترین گواه بر ایمان او است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ به منظور آگاهی بیشتر ، به مدارک زیر مراجعه فرمایید :
1 ) سیره حلبی ، ج 1 ، ص 134 ، ط مصر ، 2 ) تاریخ الخمیس ، ج 1 ، ص 254 ـ 253 ، ط بیروت ، 3 ) سیره ابن هشام ، ج 1 ، ط بیروت ، ص 189 ، 4 ) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ط 2 ، ج 14 ، ص 52 ، 5 ) تاریخ یعقوبی اول جلد 2 ، ط نجف ، 6 ) الإصابه ، ج 4 ، ص 115 ، ط مصر ، 7 ) طبقات کبری ، ج 1 ، ص 119 ، ط بیروت ، سنه 1380 هـ .
2 ـ شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید ) ، ج 14 ، ص 53 ، ط 2 .
3-وصیّت ابوطالب گواهی است روشن بر ایمان او
مورّخان مشهور جهان اسلام مانند « حلبی شافعی » در سیره خود و « محمد دیار بکری » در تاریخ الخمیس ، آخرین سخنان ابوطالب را چنین آورده اند که قوم خود را به یاری رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) فرا می خواند :
« یا معشر قریش کونوا له ولاةً ، ولحزبه حماةً ، والله لایسلک أحد منکم سبیله إلاّ رشد ولا یأخذ أحدٌ بهدیه إلاّ سعد ، ولو کان لنفسی مدّة ولأجلی تأخّر لکففتُ عنه الهزائز و لدفعتُ عنه الدَّواهی . ثم هلک » . ( 2 )
ـ ای خویشاوندان من ، دوستدار و پیرو محمّد باشید و از حزب او
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مدرک سابق ، ص 84 .
2 ـ تاریخ الخمیس ، ج 1 ، ص 301 ـ 300 ، ط بیروت . سیره حلبی ، ج 1 ، ص 391 ، ط مصر .
( اسلام ) حمایت کنید به خدا قسم وهر که از نور هدایت او پیروی نماید ، سعادتمند می گردد . اگر زندگانی من ادامه می یافت و اجل مرا مهلت می داد ، بی تردید گرفتاری ها و سختی ها را از وی برطرف می ساختم . این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود .
4 ـ محبت رسول خدا نسبت به ابوطالب ، گواه بر ایمان اوست
رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) در مناسبتهای گوناگون از عموی خود ـ ابوطالب ـ تجلیل می نمود ودوستی خویش را نسبت به وی ابراز می داشت که تنها به دو نمونه از آنها اشاره می نماییم :
الف : گروهی از مورّخان ، روایت زیر را حکایت نموده اند که پیامبر گرامی به عقیل بن ابی طالب فرمود :
« إنّی أحبّک حبّین حبّاً لقرابتک منّی و حبّاً لما کنت أعلم من حبّ عمّی إیّاک » . ( 1 )
ـ من تو را به دو جهت دوست می دارم ؛ یکی به خاطر خویشاوندیت با من و دیگر به خاطر این که می دانم عموی من ( ابوطالب ) تو را دوست می داشت .
ب : حلبی نیز در سیره خود از رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) چنین روایت می کند که از مقام عموی خود ابوطالب تجلیل می نماید :
« ما نالت قریش منّی شیئاً أکرهه ( أی اشدّ الکراهة ) حتّی مات أبوطالب » . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تاریخ الخمیس ، ج 1 ، ص 163 ، ط بیروت . الاستیعاب ، ج 2 ، ص 509
2 ـ سیره حلبی ، ج 1 ، ص 391 ، ط مصر