سفارش تبلیغ
صبا ویژن


روزی غریبی خدمت امام رضا علیه السلام رسید

و گفت: من از دوستداران شمایم. از حج بازگشتم

و خرجی راه تمام کرده ام. مبلغی به من مرحمت کنید

تا خود را به وطن برسانم و در آنجا از جانب شما

همان مبلغ را به مستمندان صدقه دهم.

امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و دویست دینار

آورد و از بالای در دست خویش را دراز کرد

و آن شخص را خواند فرمود: این را بگیر و توشه

راه کن و به آن تبرک بجوی. لازم نیست معادل

آن صدقه بدهی آن شخص دینارها را گرفت و رفت.

از امام پرسیدند: چرا خواستید شما را هنگام گرفتن

دینارها نبیند؟ امام فرمود: تا شرمندگی

نیاز و سؤال را در او نبینم.


ابراهیم بن عباس می گوید: هیچ گاه ندیدیم که

امام رضا علیه السلام ، در سخن بر کسی جفا ورزد

و نیز ندیدم که امام سخن کسی را پیش از تمام شدن

قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را

برآورده سازد، رد نمی کرد.

کار خیر و انفاقِ پنهان بسیار داشت و

در شب های تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد.

در خانه ساده زندگی می کرد،

ولی وقتی بیرون می رفت خود را می آراست

و لباس تمیز می پوشید.





تاریخ : دوشنبه 90/11/3 | 9:9 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User