من عاشق فصل بهارم . توی کوچه ی ما بوی عطر بهارنارنج آدم رو زنده می کنه. خدایا تو چقدر زیبایی ! شکر گزار کدامین نعمتت باشم. بعد از چند روز سفر وقتی برگشتم و وارد کوچه شدم حس می کردم وارد بهشت :) شدم . درختای کوچه ی ما شکوفه باران شده و بوی عطر شکوفه ها حس قشنگی به آدم میده . زیبایی گل های بهاری وادارم کرد که قبل عید خونه رو پر ازگل و گیاه کنم .خدایا خیلی دوست دارم. زبان از تشکر عاجزه . الهی ، لک الحمد و لک الشکر ، الحمدلله رب العالمین
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
جابر جعفی از امام باقر(ع) چنین نقل می کند:
هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) در مسجد کوفه بود، زنی نزد او آمد و از شوهرش شکایت کرد. امام به نفع شوهرش قضاوت کرد.
زن به خشم آمد و گفت: به خدا سوگند، داوری ات ناحق، قضاوتت نامیزان و حکمت ناعادلانه است. در محکمه الهی به محاکمه ات می کشانم.
امام علی(ع) مقداری او را نگریست و فرمود: دروغ گفتی ای بدخوی، ای بدخوی ای بدکار! آن زن ناگهان فراری شد.
عمرو بن حریث خود را به او رسانید و گفت: با علی سخنی گفتی و او پاسخی داد و تو فراری شدی؟
گفت: به خدا سوگند، علی مرا از حقیقتی آگاه ساخت که من از ابتدای ازدواجم تا کنون آن را از شوهرم پنهان کرده بودم.
عمرو نزد امیرالمؤمنین(ع) بازگشت و آنچه را شنیده بود، بیان کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین، شما را به کهانت نمی شناختیم.
امام فرمود: وای بر تو! اینکه از من دیدی، کهانت نیست، بلکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: انّ فی ذلک لایات للمتوسّمین.(1)
رسول خدا(ص) خود ، متوسِّم بود ، و من ، پس از او ، و امامان از نسل من ، پس از من، همگی ، ژرف اندیشانیم ،
و چون در آن زن نظر کردم، او را از سیمایش باخبر نمودم. [2]
_____________________________
[1]. سوره حجر، آیه 75.
[2]. فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص 81.
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود
یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز
یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی
شادی ها ، غم ها ، لذت ها و دردها هر کدام به نوبه ی خویش به ما کمک می کنند که تکامل روحی خود را به سهولت انجام داده و به رشد بیشتری نایل آییم.
دیروزِ ِِِتو گذشت
دیشب ِتو گذشت
امروزِتو گذشت
آیا در میان ِاین همه گذشت،
تو هم می گذری؟!