فـاطـمـه، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبى (ع ) و مادر رضاعى امام صادق (ع ) است که امام صادق (ع) اعـمـال پانزدهم رجب را برای رهایی پسرش از اسارت به او می آموزد .
یکی از عبادتها و دعاهای معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکید شده، اعمال ام داوود است. در کتب حدیث نقل شده، جوانی عراقی به نام داوود که اهل معرفت بود به دست منصور دوانیقی به مدت طولانی در زندان گرفتار شده بود .
مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزی به خدمت امام صادق(علیه السلام) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جویی نمود. حضرت فرمود: آیا میدانی این ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت میرسد آنچه را که میگویم دقیقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهایی یابد.
محدث بزرگوار على بن موسـى بن جـعـفـربـن طاووس حسنى حسینى معروف به سید بن طاووس و متوفاى 664 هجرى، نویسنده کتاب عظیم اقبال الاعمال ام داوود، را با کنیه ام خالد یاد کرده،و او را از جده هاى صالح و مومن و شایسته خود دانسته و در باب اعمال نیمه رجب خصوصیات و شرح اعمال ام داوود را آورده است.
ابتدا سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بیاور. (کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنید). همین که نماز را خواند پس از مدّت کمی پسرش آزاد شد. پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و پس از عرض سلام خبر رهایی پسرش را به او رساند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: منصور دوانیقی در یکی از شبها جدّم علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در خواب دید که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش می اندازم. منصور هنگامی که آتش را در مقابل خود دید دستور داد که داوود را آزاد کنند.
گفتنی است اعـمـال نـیـمه رجب و دعاى معروف به ام داوود که شیخ صدوق، شیخ طوسى، علامه مـجـلـسى وسیدبن طاووس آن را از نظر سند معتبر واز نظر تاثیر براى رسیدن به حاجت، رفع گرفتارى ها و برطرف شدن ظلم و ستم دیگران تجربه شده و معتبر شناخته اند .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
یحیى مازنى روایت کرده است :
(( مدتها در مدینه در خدمت حضرت على (ع ) به سر بردم
و خانه ام نزدیک خانه زینب (س ) دختر امیرالمؤ منین (ع ) بود.
به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده
صدایى از او به گوشم نرسید.
به هنگامى که مى خواست به زیارت جد بزرگوارش
رسول خدا (ص ) برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت ،
در حالى که حسن (ع ) در سمت راست او و حسین (ع )
در سمت چپ او و امیرالمؤ منین (ع ) پیش رویش راه مى رفتند.
هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص ) نزدیک مى شد،
حضرت على (ع ) جلو مى رفت و نور چراغ را کم مى کرد.
یک بار امام حسن (ع ) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤ ال کرد،
حضرت فرمود: مى ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند. ))
منبع: فاطمه زهرا(س ) شادمانى دل پیامبر، ص 862.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
الف ) زینب کبرى : این لقب براى مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤ منان به دنیا آمده بودند) بود.
ب )الصدیقه الصغرى : چون (( صدیقه )) لقب مبارک مادرش ، زهراى مرضیه (س ) است ، و از سویى شباهت هاى بى شمارى میان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زینب را (( صدیقه صغرى )) ملقب کردند.
ج ) عقیله / عقیله بنى هاشم / عقیله الطالبین :
(( عقیله )) به معناى بانویى است که در قومش از کرامت و ارجمندى ویژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) دیگر لقب ها:
از دیگر لقب هاى حضرت زینب ، موثقه عارفه ، عالمه غیرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و کامله است .
کنیه حضرت زینب (س )کنیه آن علیا حضرت (( ام کلثوم )) است ، و این که ایشان را (( زینب کبرى )) مى گویند، براى آن است که فرق باشد بین او و بین کسى از خواهرانش که به آن نام و کنیه نامیده شده است .
چنان که ملقبه به (( صدیقه صغرى )) شده است ، براى فرق بین او و مادرش صدیقه کبرى فاطمه زهراصلوات الله علیهما.
منبع:1-ره توشه راهیان نور، ص 258.
2-زینب کبرى ، ص 137.
بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و خرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع ) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع ) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع ) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده
امیرالمؤ منین (ع ) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع ) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))
على (ع ) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود،
منبع: ناسخ التواریخ حضرت زینب کبرى (س )، ج 1، ص 45 و 46.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س )، حسین (ع ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص ) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع ) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)). پیامبر(ص ) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))
تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص ) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))
پیامبر (ص ) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س ) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س ) از علت آن پرسید. پیامبر (ص ) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س ) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بیان کرد.
حضرت زهرا (س ) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س ) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص ) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع ) گریه مى کند))
منبع : 3- الخصائص الزینبیه ، ص 155 ناسخ التواریخ زینب (س ) ص 47