سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مادرم از قول یکی از دوستانش تعریف می کرد که می گفت :

روزی برای تزیین منزل از گل فروشی ، گلدان گلی خریدم و در داخل خانه گذاشتم غافل از اینکه  در این گلدان ، عقربی کمین کرده بود .( معمولا نمونه گلی که من خریده بودم از مناطق گرمسیر آورده می شد و می بایست نکات ایمنی را رعایت می کردم)

همینطور که مشغول مرتب کردن گلدان بودم  ناگهان عقربی مرا نیش زد. شانسی که آوردم این بود که عقرب از نوع بسیار سمی نبود و بعد از یک هفته بستری در بیمارستان جان سالم به در بردم.

یک ماهی گذشت . روزی به اتفاق یکی از دوستان برای پیاده روی  عازم مسیر جنگلی ناهار خوران شدیم . در مسیر راه ناگهان حس کردم زیر روسری ام چیزی حرکت می کند . کنجکاوانه دستم را داخل روسری بردم که ناگهان دوستم گفت یک زنبور ملکه است . تا به خودم بیایم خیل زنبوران به من حمله ور شدند به طوری که از شدت نیش های آنها بیهوش روی زمین افتادم .

گویا در آن منطقه مشغول هرس درختان بودند و شاخه ای را قطع کرده بودند که لانه ی زنبوران وحشی بود.  سریع آمبولانس خبر کردند  و مرا به سرعت به بیمارستان رساندند . بعد از چند روزی وضعیتم رو به بهبودی رفت .

نکته ی جالب توجه اینجاست که: طبق نظر دکتر بیمارستان مرگ من با نیش آن زنبوران حتمی بود ولی به لطف خدای متعال نیش عقرب باعث نجاتم شد چون زهر او باعث شده بود در بدنم پادزهری تولید شود و بدنم را آماده ی مقابله با نیش زنبوران وحشی کرده بود:)

ناهارخوران گرگان





تاریخ : پنج شنبه 92/11/3 | 1:17 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User