پيام
+
بيماري خاتم انبيا(ص) هنگام شب، شدت گرفت. بلال، صبحدم نزد حضرت آمد و عرضه داشت: «يا رسولالله! وقت نماز صبح است.» پيغمبر(ص) فرمود: «بيماري، تاب و توان را از من گرفته است. امروز ديگري با مردم نماز بخواند.» عايشه گفت: «به ابوبکر بگوييد (نماز بخواند).» حفصه گفت: «به عمر بگوييد.»رسولخدا(ص) که سخن آن دو را شنيد و حرص هر يک را براي بلند کردن نام پدرش ديد،فرمود:«از اين سخنان پرهيز کنيد.

ميراب عطش
90/10/26

پرورش ديني
شما مانند زناني هستيد که با يوسف همدم بودند(هر کدام ميخواهيد از اين جريان سود ببريد).» سپس با اينکه از بيحالي نميتوانست روي پاي خود بايستد، با شتاب برخاست ـ تا مبادا آن دو در نماز از ايشان پيشي بگيرند ـ و به کمک اميرمؤمنان(ع) و فضل بن عباس به مسجد آمد. ابوبکر در محراب ايستاده بود. حضرت اشاره فرمود که از محراب خارج شود.
پرورش ديني
سپس حضرت به نماز ايستاد و تکبير گفت. پيامبر(ص) نمازي را که ابوبکر شروع کرده بود از سر گرفت و وقتي نماز پايان يافت به خانه بازگشت.شيخ مفيد، پيشين، ص172و 173 و طبرسي، پيشين، ص134.