سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیامبر خدا (ص) با دلی غمبار و محزون از سفر بازگشت

و بعد از بازگشت از سفر ، بالای منبر رفته ، در حالی که

امام حسن و امام حسین جلوی آن حضرت بودند خطبه ای

خواند و مردم را پند و موعظه نمود. بعد از تمام شدن خطبه

، حضرت دست راست خود را بر روی سر امام حسن (ع)

و دست چپ خود را بر روی سر امام حسین (ع) گذاشت ،

سپس سر خود را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه

داشت :« خداوندا ، همانا محمد (ص) ، بنده و نبی تو

می باشد و این دو ، پاکان عترت من و برگزیدگان

ذریه ی من و خاندان من هستند که آنان را در بین امتم ،

به جای می گذارم و جبرئیل به من این گونه خبر داده که

این فرزندم را به خواری به قتل می رسانند . خداوندا ،

شهادت را بر او مبارک گردان و او را سرور و سید

شهیدان قرار بده . خداوندا ، هیچ برکتی در قاتل او

و خوار کننده ی او قرارنده.» راوی می گوید : مردمی

که در مسجد حاضر بودند شروع به گریه و زاری کردند ،

پیامبر خدا (ص) خطاب به آنان فرمودند : آیا بر او گریه

می کنید و یاریش نمی دهید ؟ سپس پیامبر (ص)

در حالی که رنگ رخسار مبارکشان متغیر و فرمز

شده بود باز گشتند .

تولدم مبارک باشه




تاریخ : یکشنبه 90/10/18 | 4:40 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

راوی گوید : اموال ( به غارت رفته) و بانوان و باقی ماندگان

اهل بیت امام حسین (ع) را در حالی که با ریسمان

بسته بودند ، وارد مجلس یزید کردند . هنگامی که

اسرا با آن وضعیت ، در مقابل یزید ایستادند ، امام

سجاد (ع) به او فرمود : ای یزید ، تو را به خدا

قسم می دهم به گمان تو اگر پیامبر خدا (ص) ما

را با این وضعیت می دید چه می کرد ؟ یزید دستور

داد که ریسمان ها را پاره کنند.سپس سر

امام حسین (ع) را مقابل یزید قرار داده و

بانوان را پشت سر او جای دادند تا آن سر را نبینند .

امام سجاد (ع) بعد از دیدن سر آغشته به

خون پدر ، تا آخر عمر دیگر غذایی را که یادآور

این صحنه باشد نخورد .

لهوف/ص 215




تاریخ : پنج شنبه 90/10/15 | 7:24 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

یزید به امام سجاد (ع) گفت : سه خواسته ای که

وعده ی بر آوردن آنها را به تو داده بودم بگو تا برایت

بر آورده سازم .امام سجاد (ع) فرمود : اول اینکه

( سر امام حسین را به من بدهی و ) واجازه دهی

صورت نورانی سید و مولایم و پدرم امام حسین (ع)

را ببینم تا از آن توشه برگیرم و او را سیر ببینم و با

او وداع کنم .دوم اینکه چیزهایی را که از ما غارت شده

به ما برگردانی .سوم اگر قصد کشتن مرا داری به

کسی ماموریت بده که این زن ها را به حرم جدشان

مدینه برگرداند .یزید گفت : اما صورت پدرت را هرگز

نخواهی دید و درباره ی کشتن تو ، من تو را عفو

کردم و از تو گذشتم و اما درباره ی زن ها کسی

جز خودت ، آنها را به مدینه بر نمی گرداند و درباره

ی اموالی که از شما غارت شده ، من چند برابر

قیمت آن را به تو پرداخت می کنم .امام سجاد (ع)

فرمود : اما مال تو ، ما آن را نمی خواهیم و ارزانی

خودت باشد و من اموال غارت شده را از آن جهت

خواستم که در بین آنها بافته ی دست مادرم حضرت

فاطمه ی زهرا (س) و مقنعه ی آن حضرت و گردنبند

و پیراهنش وجود داشت .یزید دستور داد که آنها را

برگردانندو خود دویست دیناربه آن اضافه کرد  که

حضرت زین العابدین (ع) آن را گرفته و بین فقرا و

مساکین تقسیم نمود .سپس دستور داد که اسرای

خاندان زهرای بتول (ع) رابه مدینه ی پیامبر خدا (ص)

برگردانند .پس اما درباره ی سر امام حسین (ع) روایت

شده که آن را برگردانده و در کربلا ، در کنار بدن مقدس

آن حضرت (ع)به خاک سپردند و اعتقاد شیعه

این گونه است .

لهوف / ص 235




تاریخ : سه شنبه 90/10/13 | 7:47 صبح | نویسنده : ف.س | نظرات ()

راوی می گوید : روزی امام زین العابدین (ع) از منزل

خارج شده و در بازار دمشق قدم می زدند که

« منهال بن عمرو » جلو آمد و گفت :

ای فرزند پیامبرخدا ،

روز را چگونه می گذرانی ؟

امام سجاد (ع) فرمود :

روزها را همانند قوم بنی اسراییل که در چنگال

آل فرعون بودند ، که پسرانشان را می کشتند

و زنانشان را زنده نگاه می داشتند ، می گذرانیم .

ای منهال ، عرب بر عجم فخر می فروخت

که محمد (ص) عرب است و قریش به همه ی

عرب ها فخر می فروخت که محمد (ص) از ماست

و حال ، ما اهل بیت (ع) او روزگار خود را در حالی

سپری می کنیم که حقمان را ربوده اند و ما را

کشته و آواره و دربه در ساخته اند .

ای منهال،  ما در این وضعیت فقط می توانیم بگوییم :

انا لله و انا الیه راجعون.

( لهوف / ص 231 )




تاریخ : یکشنبه 90/10/11 | 9:18 عصر | نویسنده : ف.س | نظرات ()

از « ابی حباب کلبی » روایت شده که گفت :

گچکارها به من می گفتند :یک شب از اطراف

قتلگاه حسین (ع) می گذشتیم که ناگاه

شنیدیم جنیان بر آن حضرت نوحه سرایی

می کنند و می گویند :« پیامبر خدا (ص)

پیشانی نورانی حسین (ع) را مسح می نمود

 و به همین خاطر صورت آن حضرت درخشان

بودند . پدر و مادر حسین (ع) از بزرگان قریش

و جد او بهترین جدها بود .




تاریخ : یکشنبه 90/10/11 | 7:21 صبح | نویسنده : ف.س | نظرات ()
.: Weblog Themes By VatanSkin :.
وبلاگicon
Online User